احتساب - کیاست – وحید ریحانی - استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران واقع شده و پس از کرمان دومین استان بزرگ ایران است و قومِ بلوچ یکی از اصیل ترین اقوامِ آریایی ساکن در آن است.
براساس برخی روایتها نام سیستان تغییریافته سجستان یا سکستان است که به معنی سرزمین سکاها بوده است. سکاها قومی بودند که حدود 2500 سال قبل از میلاد به اطراف رودخانه هیرمند مهاجرت کردند. این سرزمین در شاهنامهی فردوسی به عنوان محل تولد رستم معرفی شده است.
وجود آثار تاریخی کهن مانند سنگ نگارههای مربوط دوران شکار و پیش از به وجود آمدن زبان در اطراف تپه سنگی شهر سراوان، نشان از سابقهی طولانی سکونت انسان در این منطقه دارند.
حدود ۶۵ درصد جمعیت این استان را افراد زیر ۳۰ سال تشکیل میدهند. به این ترتیب سیستان و بلوچستان جوانترین استان کشور به حساب میآید. همچنین، همان طور که از نام آن پیداست این استان از دو قسمت سیستان و بلوچستان تشکیل شده است که این دو بخش از نظر شرایط طبیعی کاملا متفاوت هستند. بخش سیستان در قسمت شمالی استان و حوزه مسطحی قرار دارد که متشکل از آبرفتهای قدیم و جدید رود هیرمند است و بخش بلوچستان منطقهای کوهستانی است که از شمال به کویر لوت و از جنوب به دریای عمان منتهی میشود.
این استان از شمال به خراسان، از غرب به کرمان و هرمزگان، از جنوب به دریای عمان و از شرق به افغانستان و پاکستان محدود میشود.
از پدیدههای هواشناسی قابل توجه استان سیستان و بلوچستان میتوان به بادهای شدید موسمی، طوفان شن، رگبارهای سیل آسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهی اشاره کرد. از آنجایی که فصل گرما طولانیتر از فصل سرماست و حداقل دما به ندرت به صفر درجه سانتی گراد میرسد، امکان رویش گیاه در زمینهای آبی آن تقریبا در کل سال امکانپذیر است. آن هم در استانی که سالهاست حتی فاقد شبکه گازرسانی است و مردمی که باید ساعت ها و روزها منتظر رسیدن سیلندر های حاوی گاز مایع باشند، تا در زمستان و با این شرایط سخت "گذرعمر" کنند و "مسوولینی" که دهه هاست به صدای مردم ، دست کم در زمینه ایجاد شبکه گازرسانی هیچ گاه وقعی ننهادند!
استان سیستان و بلوچستان از 22 شهرستان از جمله زاهدان، زابل، ایرانشهر، چابهار، قصرقند، دوستمحمد و سراوان تشکیل شده است.
شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان است که با جمعیتی بالغ بر 580 هزار نفر، دوازدهمین شهر پُرجمعیت ایران است. زاهدان هوایی گرم و خشک دارد و بادهای ۱۲۰ روزه تاثیر زیادی بر دمای آن میگذارند.
این شهر تا پیش از وقوع جنگ جهانی دوم روستایی کوچک به نام «دُزداب» بوده تا اینکه در سال 1308خورشیدی نام آن به زاهدان تغییر کرد.
از میان جاذبههای گردشگری زاهدان میتوان به بازارچه سرپوش، ساختمان قدیمی دادگستری، انبار ملکه، خانه ایوبی، کاروانسرای نصرت آباد، مسجد زرنج زاهدان، مسجد شاه علی، موزه منطقهای جنوب شرق ایران و موزه پست و ارتباطات اشاره کرد.
شهرستان زابل یکی از شهرهای مهم مرزی ایران است. موزه مردم شناسی، تخت عدالت، کوه خواجه در ۳۰ کیلومتری زابل، شهر سوخته، کاروانسرای فرنگی و دهانه غلامان تعدادی از جاذبههای دیدنی این شهر هستند.
ایرانشهر در مرکز منطقه بلوچستان قرار گرفته است و فاصله آن تا مرکز استان، 345 کیلومتر است. این شهر به شهر 72ملت معروف است که از عمده اقوام ساکن در آن میتوان به اقوامی چون بیرجندی، سیستانی، ترک، لُر، کرد، شمالی، اصفهانی، یزدی و کرمانی اشاره کرد. در سفر به ایرانشهر میتوان از قلعه ناصری، رودخانه دامن و خانه آیتالله خامنهای در زمان تبعید دیدن کرد.
شهرستان چابهار از دو شهر چابهار و نگور تشکیل شده است که با توجه به موقعیتش نسبت به دریای مکران و اقیانوس هند ماهیگیری از عمدهترین زیربناهای اقتصادی است. سفر به این بندر در خنکی پاییز، زمستان و اوایل بهار مناسب است.
کوههای مریخی با عمری حدود ۵ میلیون سال از عجایب ایران هستند. این کوههای سفید و طوسی از دور به تصویرهای مریخ شباهت دارند. کوههای مریخی در جادهی چابهار به بندر گواتر واقع شدهاند.
ساحل صورتی که بهخاطر وجود پلانکتونها و جریانهای دریایی عمان به این رنگ درآمده نیز جزء جاذبههای طبیعی شهرستان چابهار است.
در سفر به چابهار بازدید از کوه گلافشان، روستای تیس و قلعه پرتغالیها، اسکله صیادی بریس و تماشای لنجها در غروب و لذت ماهیگیری را هم نباید فراموش کرد.
قصرقند به عنوان شهر نیشکر شناخته شده است. در زمان هجوم پرتغالیها کشت نیشکر در این شهر رواج پیدا کرد. نامگذاری قصرقند به این نام نیز به علت کشت نیشکر در آنجاست که مادهی اولیه برای تولید قند و شکر است. از میان مناطق دیدنی و تاریخی این شهرستان میتوان به قلعه قصرقند، قلعه تاریخی بُگ و قلعهی تلنگ اشاره کرد.
مرکز شهرستان دوستمحمد، شهر هامون است. در گذشته مهمترین جاذبه گردشگری این شهر، دریاچه هامون بود. سومین دریاچه بزرگ ایران که با توجه به بحران کمآبی، امروزه تنها آثار به جامانده و بستر خشک آن را میتوان مشاهده کرد. آتشکده کرکویه نیز یکی دیگر از جذابیتهای شهرستان دوستمحمد است.
هتلهایی چون هتل استقلال، هتل جهاگردی زاهدان، هتل امین زاهدان، هتل بین المللی لاله، هتل لیپار و هتل سپید از جمله شناخته شده ترین هتل ها در استان سیستان و بلوچستان به شمار می آیند.
همانطور که اشاره شد؛ از شرغ تا غرب و از شمال تا جنوب این استان مملو است از جاذبه های تاریخی، فرهنگی و طبیعی فراوان. ولی متاسفانه هیچ یک از این جاذبه ها و آثار تاریخی ذره ای از محرومیت مردم نجیب، شریف و زجر کشیده این استان را کم نکرده است! حال هنوز نامعلوم است که مشکل کار از عدم توزیع عدالت اجتماعی، یا بر سر کار نیامدن مسوولینی لایق و دلسوز و انسان دوست است؟!؟
رستوران بلوچ در شهرستان چابهار یکی از رستورانهای ارایهدهنده غذاهای محلی است. علاوه بر آن رستورانهای متعدد دیگری نیز در سطح استان وجود دارند که رستوران تهرانی چابهار، رستوران ملل زاهدان و رستوران ساحلی خلیج جزء شناختهشدهترین آنها هستند.
یکی از اصلیترین غذاهای محلی استان سیستان و بلوچستان کشک زرد است. کشک زرد غذایی مقوی مربوط به شهر زابل است که معمولا در روزهای سرد زمستان به عنوان صبحانه مصرف میشود و ماده اصلی تشکیلدهنده آن نوعی کشک زرد خانگی است.
اوجیزک زابلی و آبگوشت سیستانی نیز از جمله غذاهای معروف منطقه سیستان و بلوچستان محسوب میشوند. آبگوشت سیستانی با استفاده از ادویههای خاصی پخته میشود و عطر و طعم مخصوص به خود را دارد.
همان طور که گفته شد سیستان و بلوچستان یکی از بزرگترین مراکز صید ماهی است و ماهی و میگو را میتوان به عنوان سوغات خریداری کرد.
شیرینی لندور که سوغات شهرستان زابل است یکی از مشهورترین شیرینیهای این استان است. سوزندوزی، سکه دوزی، آیینه دوزی و سفالگری دیگر سوغاتیهای استان سیستان و بلوچستان است.
از میان مهمترین صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان میتوان به سوزندوزی مردم شهرستان ایرانشهر، خامهدوزی ساکنان روستاهای زابل، پریواردوزی ایرانشهر، حصیربافی نیک شهر، سفالگری ایرانشهر و سیاهدوزی شهرستان خاش اشاره کرد. سکه و آینهدوزی نیز از صنایع دستی استان است که معمولا در جهیزیه اغلب دختران سیستان و بلوچستان دیده میشود.
یکی از رسوم دوران نامزدی در بین مردم سیستان و بلوچستان این است که در عیدهایی چون قربان، عید فطر و نوروز، پدر عروس داماد را به خانه دعوت میکند و داماد پس از مهمانی یک گوسفند و مبلغی را به عنوان عیدی به خانواده عروس تقدیم میکند.
همچنین مردم در اعیاد مذهبی شیرینیای به نام چِلبَک درست میکنند و به قبرستان میروند. رقص شمشیر که از کهنترین رقصهای حماسی کشور است نیز به این منطقه تعلق دارد.
در استان سیستان و بلوچستان علاوه بر گرامیداشت عید نوروز، عید قربان و عید فطر از جایگاه خاصی برخوردارند. مردم در این عیدها با پوشیدن لباس نو در عیدگاه جمع میشوند، نماز عید را میخوانند و پس از آن به دیدار اقوام و خویشان خود میروند.
در مجموع می توان به مواردِ مهمی از این استانِ محروم اما زیبا اشاره کرد که به مثابه فرزندی مشروع در دستِ پدرخوانده هاست؛ پدرخوانده هایی که بیگمان کمر به نابودیِ این استانِ کهن با مردمانی اصیل و با اصالت بسته اند.
پدرخوانده هایی که پتانسیل های این استانِ حاصل خیز را به نابودی کشانده اند. پدرخوانده هایی که پا در زمین قدرت دارند. پدر خوانده هایی که هیچ گاه از هوتگ ها آب ننوشیده اند.
هوتگ هایی که کودکانِ معصوم و بی گناهِ فراوانی را در این همه سال به کامِ مرگ کشانده اند. پدر خوانده هایی که ارمغانشان برای مردم این استان تلخی و مرگ بوده است. پدرخوانده هایی که هیچ پدری در حقِ مردمانِ این استان نکرده اند. پدرخوانده هایی که دستاوردشان تنها محرومیت و بیکاری، برای مردمانِ شریفِ این استان بوده است.
پدرخوانده هایی که هیچ گاه؛ حتی در رخدادها و بزنگاه های تاریخی کنارِ مردمِ غیورِ این استان نایستادند. بلکه همواره روبروی این مردم قرار گرفته اند. پدرخوانده هایی که هرگز به توسعه پایدارِ این استان، حتی فکر هم نکرده اند. پدرخوانده هایی که هیچ گاه در کنارِ مردمِ صبور و با نجابتِ این استان نبودند.
پدر خوانده هایی که به جاه طلبی و دُگماتیسم دچارند و برای رسیدن به اهدافِ طیف خود هر وسیله ای را مجاز می دانند. پدر خوانده هایی که هرگز مظلومیتِ مردمِ شریفِ این استان را درک نکردند.
پدر خوانده هایی که نفرینِ مادرانِ بیشماری را به دنبال خود داشته و دارند. و مادرانی که فرزندانشان را همین پدرخوانده ها به تباهی کشانده اند.
نامهای گوناگون این سرزمین از کارکردهای نجومی آن برخاسته است. نامواژه «زاول/ زابل» با رسیدن خورشید بهسمتالرأس و اندازهگیری آن بهعنوان مبدأ شبانه روز در پیوند بوده و بعدها واژه «مِزوَله» بهمعنای «شاخص خورشیدی» از همان ریشه برگرفته شده است. نامواژه «زَرَنگ» (در فارسی باستان هخامنشی «زَرَکَه/ زَرَنْکَه») ظاهراً با «درنگ» و «زمان» مرتبط است.
جالب است که بدانید، هوشنگ بن سیامک بن کیومرث که از پادشاهان کیانی و انسانی خردمند بوده با دانش و خِرد، از روی علم و حساب شهر نیمروز را ساخته است، چراکه خورشید درست به نصف النهار این شهر که میرسد نیمکره شرقی یعنی نصف کره زمین روشن میشود و نیمه غربی آن یعنی دقیقا از دریای آتلانتیک ابتدای غروب را تجربه میکند این بود که هوشنگ پس از اتمام ساخت این شهر، آنجا را شهر نیمروز نامید و پایتخت سیستان قرار داد.
نام «نیم روز» بهدلیل گاهشمار باستانی ایرانی برای این منطقه استفاده میشده است. این واژه که مترادف با «نصف النهار» است در زمانهای دور بهعنوان مبدا شبانهروز استفاده میشده است. امروزه نصف النهار مبدا را گرینویچ انگلستان در نظر میگیرند.