احتساب - کیاست - مهدی بیرانوند روژمان - کتاب ها، داستان ها، متن ها همه و همه در روزهای تلخ و شیرین زندگی همواره درکنار انسان بوده اند. خالق این کتاب و داستان ها نیز توسط آن اثر درکنار ما زندگی و وجود ما را تسخیر کرده اند و ردی از خود در ذهن برای ما به یادگار گذاشته اند. درست مثل رمان بی نظیر سمفونی مردگان؛ رمانی به قلم عباس معروفی که دیگر در میان ما نیست.
همین چند روز پیش بود که سایه شعر ایران استاد (هوشنگ ابتهاج) را به خاک سپردیم و امروز خبر درگذشت یک نماد و استعداد دیگر از ادبیات ایران به جامعه ایرانی رسید. نمی دانم این روزها چه برسر "چرخ گردون" آمده است که اینچنین با دوستداران ادبیات و کتاب بد می کند. حال نگاهی می کنیم به سرگذشت استاد عباس معروفی خالق رمان سمفونی مردگان.
عباس معروفی به سال ۱۳۳۶ خورشیدی در تهران (بازارچه نایب السلطنه) متولد شد. دیپلمه ریاضی از دبیرستان مروی، و فارغالتحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته ادبیات دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستانهای هدف و خوارزمی تهران بودهاست. نخستین مجموعه داستان او با نام «روبروی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. پیش و پس از آن نیز داستانهای او در برخی مطبوعات به چاپ میرسید اما با انتشار «سمفونی مردگان» بود که نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.
رمانی که برندهٔ جایزه سال ۲۰۰۱ از بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شدهاست. این داستان یک حادثه را از منظر چند ناظر روایت میکند. شخصیت اصلی داستان شاعر جوانی است که گرفتار خشم پدر سنتی خود میشود. معروفی در این کتاب دردسرهای یک روشنفکر سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ را از منظر دید چند شخصیت مختلف داستان روایت میکند.
کتاب سمفونی مردگان به زبان انگلیسی با ترجمه لطفعلی خنجی و نیز آلمانی ترجمه و چاپ شدهاست؛ و به همت احمد موسی، استاد زبان و ادبیات فارسی در کشور مغرب و مترجم معروف، به زبان عربی ترجمه و منتشر شدهاست.
سال انتشار ۲۰۱۸. ناشر: المتوسط در ایتالیا - همچنین در سال ۱۳۹۵ به زبان ترکی با الفبای عربی(برای ایران) با ترجمه ی احد فرهمندی توسط انتشارات آذرتورک چاپ شد. عباس معروفی پس از خواندن ترجمه ترکی آن گفته بود: «حالا کتاب به زبان واقعی خودش است».
در تابستان ۱۳۶۰ ساختمان کانون نویسندگان ایران توسط دادستانی انقلاب پلمب شد. اما معروفی اسناد کانون را به جای امن رساند مدارک محفوظ بماند.
در سال ۱۳۶۶ به عنوان مدیر اجراهای صحنهای، مدیر ارکستر سمفونیک تهران، و مدیر روابط عمومی (سه سال و نیم) بیش از ۵۰۰ کنسرت موسیقی از هنرمندان مختلف کشور به اجرا درآورد که از تلاشهای شبانهروزی اوست. مجلهٔ موسیقی «آهنگ» نیز به سردبیری او در همین دوران انتشار یافت.
در سال ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را پایهگذاری کرد و سردبیری آنرا برعهده گرفت و بهطور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. سبک و روال وی در این نشریه با انتظارات دولتی همسو نبود و موجب توقیف «گردون» شد. و در این وانفسا معروفی وطن را ترک گفت. وی «خانه هنر و ادبیات هدایت» بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا را در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد؛ و کلاسهای داستاننویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد. چاپخانه و نشر گردون هم در همین مکان برقرار است که تاکنون بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب از نویسندگان خاص در ایران را منتشر کردهاست.
عباس معروفی شهریور ۱۳۹۹ نخستین بار از ابتلای خود به بیماری سرطان خبر داد خبری تلخ برای دوستدارن کتاب و ادبیات. از سال ۱۳۹۹ روزها گذشت تا در ماه های اخر عمر وی خبرها از وخامت حال او حکایت داشت صبح پنجشنبه ۱۰ شهریور در ۶۵ سالگی درگذشت و ادبیات ایران را با شوک روبرو ساخت.
نگاهی به آثار عباس معروفی
عباس معروفی در روایت داستان صاحبسبک است. نهاینکه نوشتههایش صرفا در دسته خاصی قرار بگیرد؛ بلکه او بیشتر به سبک خودش مینویسد. اگر با سبکِ نوشتن او آشنایی چندانی نداشته باشید، معمولا کتابهایش را در همان ده، پانزده صفحۀ اول رها میکنید.
طبیعی است که کسی به مرحلۀ لذت از داستانهای ناب عباس معروفی دست مییابد که با قلم او آشنا باشد یا دستکم قدری در خواندن صبور باشد. تلخی و گزندگی جزء جدانشدنی آثار اوست. او با چنان قلم ماهرانهای این تلخی را جرعهجرعه به مخاطب میچشاند که هیچگاه، حتی پس از سالها، داستانها و حالوهوای کتابهایش از یاد خاطبان نمیرود. درواقع، تلخی روایتهای او تلنگری است برای اینکه بیشتر به خودمان بیاییم و آدمهای دوروبرمان را بهتر ببینیم و برای داشتن جامعهای بهتر، بیشتر تلاش کنیم.
موضوع داستانهای او از دل جامعه برمیآید. او میکوشد با نشان دادن عمق دردِ آدمهای داستانش، مخاطب را نهفقط به همدردی، که به فکر هم وادارد. او با بهرهگیری از توصیف دقیق شخصیتها، روایت داستان از زوایای مختلف، جریان سیال ذهن (روشی که در آن، نویسنده میکوشد انبوه افکار، خاطرهها و تداعیهایی را نشان دهد که بهطور طبیعی و بدون ترتیب منطقی در ذهن شخصیت داستان میگذرد)، فلشبکهای بهموقع در حین روایت و گاه زبان طنز و تمسخر دربارۀ وضعیت جامعه، به زیباییهای کار و البته تأثیرگذاری قلمش میافزاید.
شخصیتهایی که او برای نوشتن از آنها دستبهقلم میشود بهنوعی قربانی جامعه و روزگار خودشان هستند. درواقع، او از آن شخصیتها بهمثابۀ نمادی از جامعهای بزرگتر استفاده میکند؛ تقریبا میتوان گفت در هر دورهای از این دست آدمها وجود دارد.
معروفی اولین مجموعهداستانش را در اوایل انقلاب منتشر کرد. در این ایام، قلم او تازه راه افتاده بود و البته همچنان در کلاسهای هوشنگ گلشیری شرکت میکرد. در سال ۶۳ نوشتن رمان معروفش، «سمفونی مردگان» را آغاز کرد، اثری که عمده شهرتش بهسبب آن است. نزدیک به پنج سال طول کشید تا این کتاب به چاپ برسد. در همین مدت، او همزمان مشغول نوشتن کارهای دیگری بود که قبل از سمفونی مردگان منتشر شدند. از جملهٔ این آثار نمايشنامههای «وَرْگ»، «دلی بای و آهو»، «تا کجا با منی» و مجموعهداستان «آخرین نسل برتر» بودند.
بعد از آنکه او با کتاب «سمفونی مردگان» حسابی سروصدا کرد و شناخته شد، همچنان به نوشتن ادامه داد. کتابهایی نوشت که «سال بلوا»، «تماما مخصوص»، «فریدون سه پسر داشت» و «ذوبشده» از جملهٔ محبوبترین آنها هستند.
سال بلوا
«سال بلوا» دیگر اثرِ بیشترشناختهشدهٔ معروفی است. این کتاب روایتی از وضعیت زنان در جامعه است. نگاه جامعه به زن بهخوبی در این کتاب بهتصویر کشیده شده و بهنحوی نقد شده است. داستان دربارۀ دختری به نام «نوشا»، دختر یک سرهنگ است. نوشا در ابتدای جوانی عاشق حسینای کوزهگر میشود؛ عشقی رؤیایی بهخوبیِ حس خوب بوی خاک. اما این همهٔ ماجرای نوشا نیست. او از ابتدا زندگی خوبی داشته است، ولی زندگی بهمرور روی دیگرش را به او نشان میدهد.
مردسالاری، پایمال شدن حقوق انسانی زنان و نگاه ابزاری به آنها و عشق ممنوعه از جمله موضوعات محوریِ کتاب هستند. آنچه هنگام خواندن این کتاب بیشازهرچیز بهچشم میآید، نوع روایت آن است. نویسنده از جریان سیال ذهن و رفتن به زمانهای مختلف استفاده کرده است. مخاطبی که عباس معروفی را چندان نشناسد، در ابتدا کتاب را کمی گنگ مییابد؛ رفتهرفته با بیشتر قرار گرفتن در جریان کتاب، بیشتر و بهتر داستان را هم درک میکند و هم لذت میبرد.
سمفونی مردگان
«سمفونی مردگان» برجستهترین و شناختهشدهترین اثر عباس معروفی است. این اثر داستان خانوادهٔ تاجری اردبیلی را روایت میکند، خانوادهای که بدبختیهایشان تمامی ندارد. رویدادهای کتاب همزمان با جنگ جهانی دوم و اوضاع بهشدت آشفتۀ کشور و مردم رخ میدهد.
کتاب از چهار موومان تشکیل شده است که هرکدام از زاویۀ دید متفاوتی روایت میشوند. شخصیتپردازی قوی از ویژگیهای بارز کتاب است. خواننده بهراحتی با شخصیتها ارتباط برقرار میکند و همذاتپنداری میکند. عشق، اثرات مخرب جنگ، جهل و ناآگاهی جامعه، حسادت و برادرکشی از شاخصترین موضوعاتی است که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
غم و بدبختی در این کتاب پایان ندارد. اصلا نویسنده قصد ندارد که ماجرایی را شروع و در جایی تمامش کند. او در صفحهبهصفحۀ کتابش روایت دردی را آغاز میکند که انتها ندارد. او درد را بهقدری تأثیرگذار به مخاطب نشان میدهد که حتی چند روز بعد از اتمام کتاب میتوان غمِ ناشی از روایت او در این کتاب را حس کرد. این همان چیزی است که هنر نویسندگی عباس معروفی را نشان میدهد.
برشی از کتاب "«من نمیدانم آیا مادرش هم او را بهاندازۀ من دوست داشت؟ آیا کسی میتواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پُر میشود؛ جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند؛ نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود."