متین فیروزآبادی - ایران یکی از جوانترین کشورهای جهان است، کشوری که بیش از نیمی از جمعیتش زیر 50 سال سن دارند، جوانانی که در طول تاریخ ایران به ویژه در پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس خوش درخشیدند و این روال تا کنون ادامه داشته است، از حضور فعال جوانان در عرصههای علمی و دستیابی به برترین تکنولوژیهای جهان و دستیابی به رتبههای برتر جهان در زمینههای مختلف نظیر نانو تکنولوژی تا فعالیتهای گسترده مذهبی و انقلابی، از حضور چشمگیر در راهپیماییها و انتخابات تا دفاع از حرم و حریم اهل بیت(ع) این نسل جوان هستند که کشور بر آنها تکیه دارد و در حقیقت یکی از اهرمهای قدرت جمهوری اسلامی ایران نسل جوان این کشور است.
به طور کلی تجربه ثابت کرده است هرکجا به جوانان اعتماد شده و اجازه ظهور و بروز به آنها داده شده است جوانان ایرانی مایه افتخار و سربلندی شدهاند و هرگز موفقیت و رشد و پیشرفت را با یاس و ناامیدی عوض نکردهاند، در عرصههای مختلف کشور جوانان با تحمل مشکلات متعدد و گاهی عجیب و غریب کم کاریهای برخی مسوولان را نادیده گرفته و بار کمبودهای کشور را به دوش کشیده و با همتی عالی و تلاشی مضاعف نتایج خوبی را برای کشور رقم زده اند، اما در این میان یک سوال اساسی مطرح است، جایگاه این شگفتی آفرینان در مدیریت کشور و در دولتها به چه صورت است؟ آیا در این زمینه هم به جوانان مستعد و انقلابی و بصیر ایرانی میدان داده میشود یا اینکه وقتی پای قدرت به میان میآید دیگر جوان ایرانی توانمند و قابل اعتماد نیست؟
پیش از هر پاسخی باید نیم نگاهی داشته باشیم به دوران دفاع مقدس، قطعا هیچکس نمیتواند منکر شرایط حساس و بحرانی کشور در دوران دفاع مقدس باشد، انقلابی نوپا، کشوری درگیر بحران و مشکل، تحریمهای بی سابقه، نفوذیهای دشمن در داخل کشور، دشمن تا دندان مسلح با حمایت جهانی و بسیاری مسایل دیگر دست به دست هم داده بودند تا شرایطی ویژه برای ایران در دوران مقدس شکل بگیرد. در چنین وضعیت پیچیدهای مهمترین مساله مدیریت برنامههای دفاعی کشور و اداره جنگ بوده است، موضوعی که با منطق بعضی مدیران کشور و دولتمردان باید جوانان تنها به عنوان سربازها و افسران جزء در دفاع مقدس حاصل میشدند اما به سختی میتوان فرماندهی میان سال و یا مسن در جنگ تحمیلی در ردههای فرماندهی تیپ و لشکر به ویژه در مناطق راهبردی و حساس پیدا کرد و شاهد هستیم فرماندهان جوان دفاع مقدس که بسیاری از آنها کمتر از 30 سال سن داشتند کارهایی انجام دادند که ژنرالهای 4 ستاره آمریکا که مستشار نظامی عراق بودند خیال هم نمیکردند یک جوان تنها با نیروی ایمان و اراده بتواند اینگونه معجزه آفرین باشد.
نکته جالب این است که دولتها پس از دوران دفاع مقدس همواره پیر شدهاند، میانگین سنی اعضای کابینه در دولت پنجم به ریاست حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی تا دولت دهم به ریاست دکتر احمدی نژاد از 41 سال به 50 سال رسیده است و این میانگین نظیر دیگر اتفاقات بد در دولت یازدهم رشد چشمگیر داشته است و دولت یازدهم با میانگین سنی 59 سال به یکباره پیر و فرسوده شده است، یعنی دولت بازنشستهها تشکیل شده است و این عزیزان بازنشسته قرار است به فکر حل مشکلات جامعه جوان و پر انرژی و درحال کار و کوشش و فعالیت باشند و پا به پای اینها بیاییند تا تصمیمات سازنده برای رشد این جامعه جوان اخذ کنند!
اما چرا دکتر روحانی دولت بازنشسته و فرسوده را بر دولتی جوان و پویا و خوش ذوق و با استعداد ترجیح داده است؟ حامیان و طرفداران دولت و البته رییس محترم دولت همگی بر این باور بودند که تیم روحانی اگرچه سن و سال بالایی دارد ولی از تجربه زیادی برخوردار است و میتواند کارهای بزرگی انجام دهد و به قول معروف دود از کنده بلند میشود، با این توجیهات در نهایت اسم پیرمردها را گذاشتند ژنرالها!!! ژنرالهایی که اگر چه تجربه بالایی دارند اما در میدان عمل معلوم شد توانایی چندانی ندارند و کاری از پیش نبرده و دولت و کشور را زمینگیر کردند و خودشان هم در این مخمصه گیر کردند اگر چه بعضی عزیزان نشان دادند وقایع و اتفاقات گذشته برای آنها درس نشده است و همچنان در خود ناباوری به سر میبرند و علیرغم پیشرفتهای مختلف کشور، همچنان برخی ژنرالها معتقد هستند ما تنها در حد و اندازه طبخ آبگوشت بز باش هستیم و لاغیر.
از نظر منطقی نیز بهتر است افراد باز نشسته که دیگر نه ایدهای دارند، نه توانایی چندانی و نه اشتباهاتشان برایشان اعتماد به نفسی گذاشته است طی مراسم خداحافظی به دنبال زندگی شخصی خود بروند و جا را برای حضور جوانان باز کنند و البته قطعا باید بازنشستهها و پیشکسوتان مجرب و متعهد نیز در سمت مشاور و مربی در کنار جوانان مستعد، متدین، متعهد و توانمند قرار بگیرند و با انتقال تجربیات خود یاری رسان جوانان باشند و تجربههایشان موتور محرکی برای نسل جوان کشور باشد نه اینکه بدبینیها و ضعفهایشان غرور نسل جوان را شکسته و دست و پاگیر آنها شود.
با بررسی نام و نشانهای کابینه دولت تدبیر و امید یکی از علتهای انتخاب وزرای سالخورده مشخص میشود، وامداری حجت الاسلام روحانی از رییس دولت سازندگی و رییس دولت اصلاحات موجب شده است تا رییس جمهور بالإختیار یا بالإجبار وزرایی را برگزیند که از دولتی به دولت دیگر منتقل شدهاند، نظیر آقایان آخوندی، نعمت زاده، زنگنه، جهانگیری، ترکان، نجفی، ربیعی، حجتی، انصاری و سرکار خانم ابتکار. البته باید در نظر داشت انسان مانند انرژی نیست که فنا ناپذیر باشد و به زوال نرود و وزیری که در سن کمتر از 50 سال در دولت اصلاحات فاجعهای نظیر کرسنت را رقم زده است قطعا در آستانه 70 سالگی مشکل سازتر خواهد بود.
مع الأسف حجت الاسلام دکتر حسن روحانی رییس دولت اعتدالگرای تدبیر و امید بنا به هردلیلی پیرترین و فرسودهترین دولت کشور را تشکیل داد و با شعار تجربه و اینکه کشورداری عرصه آزمون و خطا نیست به میدان آمد، در عمل اما مشخص شد ژنرالهای بازنشسته بنا به هر دلیلی اعم از آلزایمر، خواب بودن در جلسات و وقایع مهم، خستگی ناشی از کهولت سن یا هر دلیل دیگری از تصدی پستها و سمتهای مختلف در 4 دولت تجربهای حاصل نکرده اند و همچنان اشتباهات گذشته خود را در کنار اشتباهات جدید به کشور عرضه میکنند.
اگرچه برای جوان سازی و تشکیل کابینه سرپا و فعال و پویا دیگر دیر شده است و اگر هم چنین رخ دادی را شاهد باشیم تنها یک فعالیت تبلیغاتی در آستانه انتخابات است، اما دولت یازدهم را به جای تدبیر و امید اگر عبرت و پند نامیده و از اتفاقات رخ داده در حیات 4 ساله دولت درس گرفته شود امید میرود رییس جمهور بعدی کشور برای اینکه پاهایی توانمند برای عبور از رکود نه غرق شدن در آن داشته باشد و برای اینکه بتواند پا به پای جوانان توانمند ایران اسلامی و بر اساس نیازهای آنان حرکت کند، لازم است کابینهای جوان، پویا، انقلابی، بصیر و عبرت پذیر به همراه مشاورین مجرب و هشیار تشکیل دهد تا دیگر ناباوریها و ضعف اعتماد به نفسها به مشکلات کشور اضافه نکند.