یکی از مشهورترین اشخاصی که به رغم میهن پرستی و تلاش برای رشد و تعالی و آزادی کشور به خاطر اعتماد به آمریکا محکوم به شکست و ندامت شد دکتر مصدق است، وی که تصمیم داشت تا با تکیه بر ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرتی جدید کشور را از چنگ دو قدرت سنتی یعنی بریتانیا و شوروی نجات دهد، مصدق آنقدر به آمریکا خوشبین بود که در نامهای به آیزنهاور از وی خواست تا در زمینه ملی شدن صنعت نفت و یا تامین مساعدتهای مالی مود نیاز در زمینه استخراج و استفاده از منابع طبیعی به ایران کمک کند. نامهای که در کمال خوشبینی نگاشته شد و نتیجهای جز پاسخ منفی آمریکاییها به دنبال نداشت و سرانجام این اعتماد و خوشبینی مصدق هم چیزی جز کودتای آمریکایی 28 مرداد نبود و در نهایت مصدق که تا آخرین لحظات همچنان به آمریکا امیدوار بود توسط آمریکاییها سرنگون شد.
اعتماد و خوشبینی به آمریکا و تلاش برای بستن با کدخدا از پیش از انقلاب اسلامی تا به امروز همواره در بین جریانی خاص در کشور ما به چشم میخورد، از درخواست برخی عناصر وطن فروش و کاسب تحریم برای افزایش تحریمهای اقتصادی ایران به منظور فشار بر نظام مقدس اسلامی تا تلاش دولت تدبیر و امید در زمینه دیپلماتیک برای ایجاد رابطه حسنه به منظور کاهش تحریمها و رفع مشکلات اقتصادی، اگر چه نیت در این دو موازنه متفاوت است اما وجه مشترک هردو آمریکایی است که قابل اعتماد نیست و دوست و دشمن نمیشناسد و تنها حامی منافع خود میباشد پس اگر به درخواست یکی لبیک گفت و دیگری را دور زد و با بدعهدی خود به ایران خسارت وارد کرد نشان میدهد اولی حافظ منافع آمریکا و دومی به نوعی زمینه ساز سوء استفاده آمریکاییها شده است.
نکته مهم در باور و یا عدم باور به مبانی دینی و قرآنی باید جستجو کرد، در قرآن بارها و بارها هم در قالب داستانهای قرآنی و هم در قالب گفتوگو و توصیه به پیامبر اکرم(ص) اهمیت توکل به خدا و نقش توکل در دستیابی به پیروزی گوشزد شده است. در داستانهای قرانی شاهد هستیم که اقوام پرهیزکار و مومن همواره بر خداوند در هر شرایطی تکیه داشتند و سرانجام هم به پیروزی مطلوب دست پیدا میکردند.
به عنوان مثال در آیه 250 سوره بقره داستان رویارویی لشکر طالوت و بنی اسراییل با لشکر قدرتمند جالوت آمده است، در این آیه لشکر طالوت که متشکل از قوم بنی اسراییل است خطاب به خداوند متعال میگویند: پروردگارا پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز و قدمهاى ما را ثابتبدار و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان. درست است که نفرات طالوت فرمانده جوان و شجاعی که توسط شموئیل نبی برگزیده شده بود در برابر لشکر جالوت اندک بودند و ساز و برگ جنگى قابل ملاحظهاى نیز در اختیار نداشتند، ولى چیزى که این عدم توازن را به نفع مظلومان بنى اسراییل بر هم زد و سرانجام در برابر دشمن پیروز شدند، همان ایمان و توکل آنها بر خدا و تکیه بر صبر و استقامت و تقاضاى نصرت از پیشگاه حق بود.
خداوند در قرآن کریم در آیه 120 سوره بقره به صراحت خطاب به پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» « هرگز یهود و نصاری از تو تا زمانی که به آیین آنها درآیی و از آنها تبعیت کنی» با این اوصاف به خوبی مشخص است که با کدخدا و دوستان او نمیتوان بست و هم پیمان و دوست شد مگر اینکه دست از اسلام و انقلاب اسلامی برداشته و به زیر چتر طاغوتی آنها برویم و زمینه ساز و نقطه آغاز این کار هم اعتماد به آمریکاییها و دوستانشان است.
بازگردیم به وقایع کشور از سال 92 تا کنون، همه چیز از آنجا شروع شد که دکتر روحانی بستن با کدخدا برای رفع مشکلات اقتصادی و برطرف شدن تحریمها را بر همه امور مقدم دانست و در نهایت نیز با شعارهای رنگارنگ و وعدههای مختلف صرفا اقتصادی توانست با اختلافی اندک گوی سبقت را از رقبا برباید و پیروز انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری شود، اندکی بعد اما مذاکرات هستهای در مهرماه سال 92 به طور رسمی و جدی آغاز شد و همواره طرفین به ویژه مقامات کشور ما که وزیر امور خارجه دکتر ظریف سرپرستی آنها را برعهده داشت اظهار امیدواری به نتایج مذاکرات میکردند، مذاکراتی که پشت درهای بسته و اغلب کاملا محرمانه بود و فقط ابراز امیدواریها و رضایت بخش بودنهای آن و شوکهای سیاسی و اقتصادی آن نصیب جامعه میشد.
نکته مهم اما اینجاست که در ابتدای کار که دولت اذن مذاکره از رهبر معظم انقلاب خواست، امام خامنهای با تعابیری نظیر خوشبین نبودنشان به آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا سعی در ارشاد دولت داشتند اما دولتمردان با بیان اینکه خوشبینی و بدبینی در عالم سیاست جایی ندارد و تعامل و مذاکره و کنار آمدن با ابرقدرتها تنها راه رسیدن به موفقیت است به میدان مذاکره وارد شدند و تمام تلاش خود را به کار بستند برای رسیدن به مطلوب اما پس از 22 ماه مذاکره و دادن امتیازات بسیار به غرب و به سرانجام رسیدن برجام، این توافقنامه بارها از سوی آمریکاییها نقض شد و البته دولتمردان همچنان خوشبین به آمریکا بودند تا اینکه در نهایت با تمدید تحریمهای موسوم به داماتو و تصریح رهبر انقلاب بر نقض برجام بودن این تحریمها فاتحه مذاکرات و میوه بی رنگ و آب و مزه آن یعنی برجام خوانده شد و بازهم درس عبرتی برای تاریخ به جا ماند که بدانند آمریکا غیر قابل اعتماد است و اعتماد به آمریکا نتیجهای جز متضرر شد نخواهد داشت.
حال این موضوع مطرح است که چرا وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی با موضوع برجام از اعتماد به آمریکا و به شخص جان کری اظهار پشیمانی میکند اما عدهای با تمام توان تلاش میکنند این اظهارات سرپرست تیم مذاکره کننده در همان جا دفن شود؟ چرا عدهای همواره در تلاش هستند تا چهره منفور و پلید آمریکا و متحدانش را بزک کنند و تحویل ملت ایران دهند؟ چرا بعضی نمیتوانند یا نمیخواهند باور کنند که آمریکا در طول تاریخ پیدایش ایالات متحده آمریکا همواره مرکز و منشا بی اعتمادی و خباثت و بدعهدی بوده است و این موضوع از کره شمالی تا لیبی و مصر حتی هم پیمانان اروپایی آمریکا را شامل میشود و فقط ایران نیست که بدعهدیهای آمریکا و خنجر از پشت زدنهای ایالات متحده آمریکا شامل حالش شده است؟
در پایان خوب است که بازهم رجوعی به قرآن کریم این سرچشمه حقایق زندگی در دنیا و آخرت و سفینه نجات الهی برای مومنین داشته باشیم. در آن زمان که بت پرستان مکه پیامبر اکرم(ص) را از گزند خودشان و بتهایشان برحذر میداشتند و ایشان را تهدید به آزار و اذیت و تحریمهای فلج کننده میکردند، آیه 36 سوره زمر بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد.
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ»
آیا خداوند برای امور بنده اش کفایت نمی کند؟ و آنها تو را از معبودهای دیگر بیم می دهند و کسی که خدا گمراهش کرده باشد، دیگر برایش هدایت کننده ای نخواهد بود.