• پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
  • الخميس 17 شوال 1445
  • Thursday 25 April 2024
فرهنگی

چرا هدایت تحصیلی؟!

   05 بهمن 1395  317

مسعود محمدی - خانه پدری مهمان هستید، از بچه برادرتان می پرسید: "می خوای بزرگ شدی چیکاره شی"...

جدای از اینکه سووال شما اشتباه است، جواب کودک هم بازتاب دهنده درستی یا نادرستی شیوه آموزش او یا تربیت تحصیلی وی خواهد بود.

مثلا می گوید می خواهم مثل فلانی دندان پزشک شوم! پیش خودتان فکر می کنید که بهتر از جواب کلیشه ای دکتر و مهندس است، چرایش را که بگوید عمق فاجعه مشخص می شود! " چون خیلی پول در میاره"

سقوط همان استانداردهای نیم بند که برچسب های تحصیلی را چون مدال افتخاری برای کسب تشخص اجتماعی می دانست به یک واقع گرایی آلوده و بی هویت!

پولی شدن ارزش ها، واقع انگاری زمخت در برابر شرایط اقتصادی و بی ثباتی آن، این جاست که صدای جامعه شناسان در می آید، وقتی برای تحصیلات به هر قیمتی چه مبالغی را خانواده ها خرج می کنند و با شکل گرایی محض تنها راه سعادت را در رفتن یک راه مشخص و از پیش تعیین شده با فرمول های مشاوران کنکور، می دانند.

آنها هشدار می دهند اما خانواده ها کار خود را می کنند، فرزندان طبقه متوسط مجبور می شوند با هر زجر و بدبختی به قیمت از دست دادن اوقات فراغت، وقت آزاد خود را در انواع کلاس های تقویتی بگذرانند.

زمانی که دانش آموز در سن هنجارپذیری و جامعه پذیری است، در حال ساختن اثر هنری است که استعدادی در آن ندارد، و باید بعد از دیدنش کفاره داد.

بخت طبقه کمتر برخوردار جامعه هم تعریفی ندارد، حسرت و سودای رسیدن به چیزی که حقش می پندارد آن هم یک شبه که اینجا را همه اقشار جامعه با هم مشترک هستند.

دانش آموز پس از اینکه ذهنش در خانواده تا سر حد انفجار از لزوم پولدار شدن، مزایای دکتر شدن پر شده است پا به محیط مدرسه می گذارد.

جایی که محفوظات محور همه چیز است، خودآموز و راهنماها به او پاسخ را می گویند و دانش آموز نه برای تحقیق در کنار همسالانش مورد ارزیابی و ارزش یابی قرار می گیرد و نه خانواده ها معمولا فضایی برای دور هم بودن چند دانش آموز را از ترس بدآموزی فراهم می کنند، و آنگاه البته او را همراه ابزار هوشمند ارتباطی در فضای مجازی یا بازی های آن لاین رها می کنند.

کمبود سرانه فضای آموزشی و ورزشی هم باعث شده تا مدارس نتوانند حتی اگر بخواهند، تفریح همراه با آموزش یا فضاهای مهارت آموزی برای دانش آموز مهیا کنند.

همه چیز به آینده موکول می شود و مثلا دانش آموزی که هوش تحلیلی خوبی دارد وادار می شود تا در رشته تجربی درس بخواند و به قول خانواده اش دکتر شود.

برای مثال روزگاری هنرستان سروش با وسعتی استاندارد که البته در کشور ما  بزرگ و زیاد تعبیر می شود، به آموزش فنی حرفه های مشغول بود، کارگاه های مختلف با امکانات مناسب، فضای سبز و حتی یک زمین چمن فوتبال!

اما حالا چه؟ گفته شد زیاد بزرگ است پس هر ارگانی یا جایی به بهانه های مختلف قسمتی از کاربری آن را تغییر دادند...

در حالی اصولا یک مدرسه، دبیرستان یا هنرستان باید وسیع باشد و همه جنبه های زیست دانش آموز از فرهنگ و هنر تا ورزش و مهارت های زندگی را در او تقویت کند، اما در 30 سال گذشته ما به دلیل عجله ای که برای جا دادن انبوه جمعیت در مدرسه یا دبیرستان داشتیم، پشت سر هم هر زمین کوچک و بزرگی را تبدیل به مدرسه کردیم آن هم دو نوبته!

حالا نوبت هدایت تحصیلی اوست، چندی پیش خبری منتشر شد که تعدادی از خانواده ها به همراه فرزندان دانش آموزشان تجمع کرده اند که به هدایت تحصیلی خود معترض بودند!

چرا فرزند ما به جای ریاضی باید برود زبان؟ چرا ادبیات باید بخواند، او قرار است دکتر بشود، فرزندان معصوم هم غرق رویای آینده خیالی یا توجیهات غیرکارشناسانه آنها و ترس از بیکار ماندن، پا را در یک کفش می کنند که نه، نظر ما یک چیز دیگر است.

حالا آموزش و پرورش که خود با هزار ضعف خودخواسته یا تحمیلی از بودجه ناکافی تا دستورالعمل های آموزشی عهد قجری رو بروست، باید در برابر این اقدام یا خواست غیر کارشناسی و بر گرفته از هوس های اجتماعی چه کند؟

تازه صدا و سیما هم به کمک آنها آمده، انگار که دانشجویان یک دانشگاه اعتراض صنفی گسترده داشته اند!

چگونه می توان به خانواده ها یاد داد که روزهای دکتر و مهندس گذشته، امروز یک تکنسین با مهارت خیلی بهتر از مهندس یا فوق لیسانس فلان رشته کار پیدا می کند، آن هم نه پشت میز که در صحنه عمل و به صورت میدانی!

چگونه باید به سیستم آموزشی علیرغم این همه محتوای تولیدی یا ترجمه شده که بر ضرورت استعداد یابی و مهارت سنجی دانش آموز تاکید دارند، فهماند باید از محور حفظیات به آموزش مهارت در تحقیق و به صحنه عمل آوردن آن، روی بیاورد؟

تا کی عامه در گپ و گفت های روزانه بگویند که نگاه کنید به بچه های ژاپنی توی مدرسه روبات درست می کنند یا همین ساعتی که دستت است توی خارج بچه مدرسه برای کلاسش مونتاژ می کند.

برای رسیدن به اقتصاد دانش بنیان، آموزش باید بر مبنای متد علمی و راه کارهای متناسب با خواسته ما باشد.

با به زبان آوردن کلمات دانش و اقتصاد و امثال آن نمی توان این چنین اقتصادی را ساخت و بارور کرد.

اگر خواهان رسیدن به توسعه پایدار، اشتغال متناسب و با دوام که در برابر ناملایمات مقاوم باشد هستیم، باید مهارت نیروی کار و توانایی او در استفاده از دانش و استعدادش، افزایش یابد.

هدایت تحصیلی با مشاوره و سنجیدن زمینه های هوشی، استعدادی، توانایی های فردی دانش آموز یکی از راه های اولیه برای شکل دادن به جامعه توسعه یافته که در آن نه مدرک او که توانایی در خلق ایده و بر ساختن ایده در واقعیت ملاک کار و جهت گیری او باشد.

از سال های دبستان و دوره های بی ثبات آموزشی که هر سال نظامات آن تغییر می کند که گذشت، حالا قرار است دوره متوسطه را تمام کند، یا خدمت سربازی یا دانشگاه

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس