امروز: جمعه 10 فروردين 1403 برابر با 29 مارس 2024

اخبار مهم روز
بازنشستگان زیر تیغ عدالت - سه شنبه, 10 بهمن 1402 03:08
اقتصاد ایران، پیش و پس از انقلاب - سه شنبه, 10 بهمن 1402 03:08
درباره مهاجرت معکوس - سه شنبه, 10 بهمن 1402 05:50
درباره رابطه ایران و آمریکا - دوشنبه, 02 آبان 1401 23:15
پیام
  • Failed loading XML...
  • Failed loading XML... Opening and ending tag mismatch: link line 1 and head Opening and ending tag mismatch: link line 1 and html EndTag: '
  • Failed loading XML...

اصفهان در برابر فردا

  • یکشنبه, 06 فروردين 1396
  • نوشته شده توسط 

مسعود محمدی - خدا بیامرزد مرحوم فرهاد را، اگر این بوی عیدی و کاغذ رنگی را نخوانده بود، موقع عید و نوروز و سفره و عیدی، راه باز کردن سر صحبت برای خیلی ها بسته می ماند.

95 هم رفت، مثل 94 و هر چه پیش تر از اون بود. خاصیت زمان گذشت است و کسی منکر آن نیست، حالا یک کسی یا جمعیتی، جایی از کره خاکی زمان بگذرد و آنها ازش نگذرند، تقصیر خودشان است و گرنه آدم باشد یا نباشد، من  و شما، آقای همسایه و خانم رییس و امثال اینها بود و نبود شان فرقی در طی شدن روزگار ندارد، بحث فهم و شعور البته یک مطلب دیگر است.

اصفهان هم جدای از قضیه نیست، یعنی درست که  نقش جهان و پل خواجو دارد، بیشتر از آن مثل سی و سه پل یا منار جنبان هم مال اوست، هر روز می توان با تحمل رنج شلوغی و ترافیک به دیدار یکی از آنها نایل شد اما زمان می گذرد، و گنبد مسجد شیخ لطف الله هم ده سال دیگر همان گنبد نیست اگر رسیدگی اش نکنند یا به تیمارش نرسند.

البته هیچ شیر پاک خورده ای هم نگفته، زمان نمی گذرد و هنوز عصر صفویه و قجر است. نخواسته ردای آن روزها به تن و گیوه بر پای، سوار اسب و استر برود در نانوایی یا محل کارش، اما انگار یک عده هستند که گوششان هنوز بدهکار جارچی باشی است، جنگ جهانی دوم را می گویند جنگ بین الملل اخیر، گویی بر فراز روان در گذر تاریح ایستاده اند و فارغ از مکان و زمان به سر می برند.

اما جای نگرانی نیست، همین یکی دو ماه دیگر سر و کله شان پیدا می شود، بگذارید سال نو تحویل شود، ممکن است وقتی زنگ می خورد و شما به هوای رسیدن ماشین بازیافتی می رود دم در، آنها را ببینید.

یک بار و دوبار هم نه، تا روزی که رای را در صندوق بیندازی می آیند، دکتران مدیر و مدیران دکتر، مردان و زنانی از جنس سلبریتی، همان ها که زمان برای گذشتن از آنها خود را منع کرده است و آنها هم از حس کردن گذر آن امتناع می کنند.

همه شان، یکباره شهروندمدار شده، آنقدر به روز می شوند که اپل و مایکروسافت استعفا می دهند، از آینده و خلاقیت برای اصفهان سخن می گویند، تحلیل گفتمان می کنند، کانت و هگل و هایدگر را می گذارند یک گوشه جیب و در عوالم انتخاباتی رجز از فتح قله های مدیریت شهری می خوانند.

این ناگذرندگان "خاص" بر زمان، سوار بر اسب پارادایم های عصر مدرن، می خواهند در ظرفی که آنتیک است، حلوای فردا را بپزند در حالی که مواد اولیه، زمان را حس می کند و هر چقدر اگر آشپز حرفه های هم باشد، بوی فسادش بلاخره بلند می شود.

در سالی که همین چندروزه در انبانش مانده اما اصفهان پر از سوراخ و سمبه های پر نشده و پروژه های نیمه تمام است، مترو متر به متر افتتاح می شود و  بالانشین ساختمان بلدیه، در سینمایی نوساز، نقش اول فیلمی بر پرده نوی آن می شود که کارگردان و فیلنامه اش پیشتر در جای دیگر هم روی صحنه رفته بودند.

به دفاع از مدیر هم سنگ خود در کلان شهر تهران می پردازد و از آوار پلاسکو می خواهد کلاهی بسازد که برای سر این مردم گشاد است.

اصفهان، آسمانش امسال خشک تر از پارسال، و شاید کمی خیس تر از سال آینده، در حال مبارزه ای برای بودن و نبودن، بر مرز ماندن یا نماندن دست و پا می زند، تاب آوری شهر در برابر بارگذاری جمعیتی اش هر روز بیشتر از دیروز مورد تردید قرار می گیرد.

ولی در و دیوار شهر پر است از اعلام تخفیف ساخت و ساز، نه ماه های آخر سال که از از وسط سال 95 بسته تشویقی برای بالا بردن اسکلت های بتنی و فولادی در گوشه گوشه شهر ارایه می شود. کسی چه می داند از آینده ای که در انتظار اصفهان خواهد بود، و لابد باز هم عده ای از گذشتن زمان بی خبرند.

شهر درگیر جدال بر سر اقلیم خود، نگران از معیشت فرزندانش و ایام بازنشستگی پدران و مادران، دیگر طاقت بسته شدن در کارگاه و کارخانه ای را ندارد، نقدینگی اش در بانک ها منجمد شده و مالیات کمر تولید را شکسته است.

پارادوکس خنده دار این رکود و انجماد در آنجاست که شهرداری توانسته از راهی که خودش می داند، 2400 میلیارد تومان در همین وانفسا سرمایه جذب کند.

در حالی که تخت بیمارستانی برای اقشار کم درآمد و متوسط کم است، شهرک سلامت با حداقل متری بیست میلیون تومان، انتظار قیچی افتتاح را می کشد تا مرهمی نهد بر دردهای بیماران زیبایی و خدمات لاغری یا آنچه توریسم سلامت نامیده می شود.

در سالی که گذشت، چندین بار خطای پزشکی در اصفهان، خبرساز شد، از کشیدن بخیه یک کودک به دلیل نداشتن پول تا شایعاتی قوی از قطع اشتباه پا، عمل دست تا به تا، و براشتن کلیه به جای کیست!

اگر چه همه اینها به نحوی تکذیب می شود، رد یا پذیرفتن تکذیبیه هم مستقلا امکان ندارد اما این همه شک و تردید نشان از تحلیل رفتن و نحیف شدن پیکره اعتماد به نهادهای اجتماعی و گروه های مرجع، دارد.

رکودی سی درصدی صنعت در اصفهان حل که نشده، تحرکی هم در اقتصاد استان دیده نمی شود، عدم توانایی بنگاه های اقتصادی در به روز شدن و هماهنگی با بازارهای جهانی و چشم انتظاری همیشگی شان به دست دولت، باعث شده تا صدای ناله بسیاری مدیران بخش خصوصی از تصدی گری دولتی، گوش شنوایی پیدا نکند.

این جا اصفهان، گذر زمان از زیر پوست اجتماع هر روز بیشتر خود را در سطح نشان می دهد، نشانه های تغییر گفتمان و سبک زندگی در نسل جدید، انتقاد و هشدارهای تقریبا هر روزه در برابر فضای مجازی از سوی برخی افراد نشان از جدالی هویتی می دهد که کم کم خود را در سطح نشان خواهد داد.

شهری که روزگاری نصف جهان خوانده می شد، بعد از گذر زمان های طولانی، با خود برای بیدار شدن کلنجار می رود، یک نقش جهان و چند آثار تاریخی برای هیچ شهر همه چیز نمی شود، همانطور که پیشینیان تلاش خود را کردند، آینده خود را ساختند امروز هم باید فردا را ساخت، فردایی از جنس آینده، در این فردا دیگر صحبت از ثانیه و اجزای آن خواهد بود و ثابت ماندگان در عرصه گذر زمان بهتر است به گوشه هایی آرام پناه بگیرند تا زمان بر آنان هم بگذرد.

منتشر شده در اجتماعی
کد خبر: 1237

خبر خوان

آخرین اخبار

اخبار

  •  
    استفاده هر چه بیشتر از ظرفیت جوانان به
     
  •  
    دادخواهی عمومی مردم شاهرود از رییس جمهور
     
  •  
    استقبال از غرفه نفت سپاهان در نمایشگاه
     
  •  
    افتتاح مجموعه انبارهای سردار شهید سید
     
  •  
    دولت سیزدهم و تالاب هامون
     

به روايت تصوير

حالت های رنگی