• شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • السبت 12 شوال 1445
  • Saturday 20 April 2024
یادداشت

انسان بایدیک جو عقل داشته باشد، انسان مسوول بیش از یک جو...

   19 فروردين 1396  288

پروین رهبری - وقتی در صفحات مجازی به صورت گسترده­ای با این عکس خشمگین وزیر راه و جمله­ای که به آن خبرنگار خانم گفته است مواجه شدم، برای یک لحظه تمامی خاطرات دوران خبرنگاری­ام جلو چشمم آمد. اینکه چه شد و چرا تصمیم گرفتم از کنار حرفه­ای که چنین علاقمندش بودم آهسته بگذرم. حالا به بهانه این جمله و این عکس چند خط از سال­ها حرف دلم را خطاب به جناب وزیر می­نویسم. پیشاپیش از همکاران فرهیخته و آگاهم عذرخواهی می کنم. منظر سخنم کسانی غیر از آنهاست.

آقای وزیر، راستش را بخواهید تعجب می­کنم شما چطور تازه الان به چنین صرافتی افتاده­اید که خبرنگار باید عقل داشته باشد. چند سال سابقه کار خبری حداقل به من خوب نشان داده که اگر هم خبرنگاری عاقل، با­سواد، بافکر، با­ایده و انگیزه وارد شود بعد از گذر زمان دیگر هیچ یک از این­ها نباید باشد. یعنی اجازه اش را ندارد. سال ها بود در کار خبر، کسی از ما عقل، تیزبینی و تیزهوشی نمی­خواست. که ما یک میرزا بنویسی بودیم که تنها وظیفه­مان جا دادن جملات بی مایه خیلی از مسوولین بین کلیشه های "وی گفت، وی افزود، وی ادامه داد، وی تصریح کرد" بود. در خبر تصویری هم دوربین را می کاشتیم، خودمان می شدیم پایه میکروفون، بعد با چند تا گل و مرغ تدوین می­زدیم و ذوق زده می­شدیم که تلوزیون نشانمان داد. تا مدت­ها بعد هم پی حق­الزحمه چندرغازمان می­دویدیم. بدتر از آن وقتی می­شد که همکاران کت شلوار پوشیده­مان را در مسابقه دویی می­دیدیم که مقصدش نشست­های خبری است که در آن پول و کالا به خبرنگاران هدیه می­دهند. متوجه هستید؛ یعنی نشست­هایی که در آن خبرنگاران را می­خرند، آن هم به ارزانترین قیمت. خنده آور است؟ خب حق­الزحمه کمی داریم. بی پولی که این حرف­ها سرش نمی­شود. در واقع این اتفاقات همه منظم و سیستماتیک است. حق الزحمه­ات که کم باشد پی هدیه می­دوی. هدیه که گرفتی مدیون می­شوی. مدیونشان که شدی تیترشان می­کنی، خوبشان را می­نویسی و همین­طور ادامه می­دهی، چون حالا دیگر عادت کرده ای و می ترسی روزی ات قطع شود. بدین ترتیب کنترل شده و تحت یوق، قلم می­زنی. آری اینگونه عقلمان را به حراج می برند.

نمی­خواهم همه را یک کیسه کنم و بگویم زورشان رسید و عقل و هوش را از همه خبرنگاران ربودند. اما در بسیاری از موارد ­­موفق شدند. با کفایت­ترها را پایین نگه­داشتند تا دیگران را بر سرمان سوار کنند. یا اگر به ناچار بزرگی در جایگاه حقیقی خود نشست، دست و پایش را محکم بستند که مبادا رسانه­اش خلاف میل "بزرگ"ی قلم بزند (می دانید که فرق این بزرگ و آن بزرگ چیست). بله جناب وزیر شما نمی­دانید، ما در کار خبر کسانی را داریم که با سلامت نفس و صبوری هرچه بیشتر به راستی رشادت و ایستادگی کردند اما این استادان به جای اینکه زمام امور را در دست گیرند، اگر به زندان نرفتند و برکنار نشدند، یا نزول کردند و یا در بهترین حالت در جا زدند. اصلا مگر این مناسبات سفله پرور اجازه می­دهد کسی به حق پیش روی کند. پس اگر بی عقلی در خبرنگاران هست، که قطعا هست، میوه­ی همان درختانی است که مسوولین رده بالایمان سعی دارند بذرش را در اقشار تاثیر گذار جامعه بپاشند. وقتی نمی­خواهند نقد شوند، نمی­خواهند مردم بدانند و بفهمند، طبیعی است که امثال دانشجو و خبرنگار است که باید سرکوب شود. این خبرنگار است که نباید بداند، بفهمد و قدرت نقد داشته باشد تا نتواند فاصله بین شما و مردم را با آگاهی از حقیقت پر کند. با این اقشار است که باید مبارزه کنید، که به حق هم تا کنون خوب مبارزه کرده اید.

در پایان آقای وزیر من نمی­دانم خبرنگاری که مورد آماج کلمات شما قرار گرفت که بود و از کدام تیر و دسته است اما مطمئنم مورد ظلم واقع شد. حتی اگر حرف شما درست باشد و سوال حرفه­ای نپرسیده باشد. آخر در کدام جامعه مردم سالار درست و درمانی یک شهروند حق چنین خشونتی را علیه دیگری دارد، چه برسد به یک مسوول پاسخ گو در برابر یک رسانه رسمی. و جالب­تر از همه این است که با یک برخورد غیر اخلاقی قصد داشته­اید به او متذکر شوید که باید حرفه­ای باشد. شما گفتید، "خبرنگار" بایدیک جو عقل داشته باشد. من می گویم "انسان" بایدیک جو عقل داشته باشد و "انسان مسوول" خیلی بیش از یک جو. در کل سیستم عجیبی بر ما حاکم است. از یک طرف خود سیستم سرکوبمان می کند و تنزلمان می دهد و از طرف دیگر به خاطر نزولی که داشته ایم تحقیرمان می کند.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس