• جمعه 31 فروردين 1403
  • الجمعة 11 شوال 1445
  • Friday 19 April 2024
اقتصادی

باغ داری؛ میوه تلخ می دهد

   07 آبان 1396  347

کیاست - مهدی محمدی- میوه ها در یخچال پادشاهی می کنند، بعضی هاشان چنان در صدر نشسته اند که با شنیدن قیمت آنها، آدم از خوردنشان پشیمان می شود. این حاصل فتوسنتزها در خانه و زندگی ایرانیان لانه کرده اند تا با ارضای حس میوه خواری او را به کار کردن برای خرید بیشتر تشویق می کنند.

اما میوه چگونه را فرش تا عرش قیمت را می پیماید و صدای کسانی را در می آورد که حسرت خوردن چند هفته ای یکبار  میوه  به دلشان می ماند. چرا فروشنده میوه ایچنین از موضع بالا رفتار می کنند و با طبقه بندی محصول خود به جلوی چشمی و در پشتی، بازارهای دوگانه و چندگانه برای مشتریان می سازند!

چرا وقتی کسی به سرانه تولید انواع میوه در کشور نگاه می کند، از آمار بلای تولید به خود می بالد اما به سراغ باغدار که می روی دو دستی بر سر خود می کوبد، یکی از سلف خر می نالد، دیگری از قیمت پایین محصولش، به سراغ بازار میوه و تره بار که برود، انبوه دور ریزها دل را می آزارد و وقتی کارتن خوابی را می بیند که در سطل زباله به دنبال خوردنی یا سیب نیم گندیده می گردد، به یاد میوه های هدر رفته، باغداراهای ورشکسته و واسطه های فربه شده از فروش میوه با سودهای 800 درصدی به توزیع کننده می افتد.

وقتی خبر می رسد باغداری محصول هلو را زیر خاک کرده چون قیمت خرید سلف خر کفاف میوه چین را هم نمی دهد یا یکی آنقدر کنترلش را بر اعصاب از دست می دهد که باغش را بادرختانش زیر بلدوزر می برد پیش خود چه فکر می کند ناظر بیرونی که 80 میلیون آدم نمی توانند از همین اولین قوت آدمی به درستی استفاده کنند.

یک مقام وزارت بهداشت از کاهش سرانه مصرف میوه ابراز نگرانی می کند و نسبت خطرات کمبود ویتامین و اختلال رشد کودکان هشدار می دهد و دیگر مقام جهاد کشاورزی از هدر رفت سی تا چهل درصد محصولات کشاورزی از جمله میوه های باغی سخن می گوید!

همسایه شما که به تازگی از سفر اروپا برگشته، قیمت های میوه و آبمیوه ایران را با کشوری که رفته است، مقایسه می کند و اگر هم کمی اقتصاد بفهمد دستمزد کارگر و قیمت انرژی و حمل و نقل را هم کنارش می گذارد تا شما با احتساب دلار چهار هزار، آه از نهادتان بلند شود.

اما مگر دیگران چه می کنند که برایشان می صرفد، مگر آفتاب در کشورهای دیگر چگونه می تابد و ترکیب آبی که پای درختانشان می رود غیر از اینجاست؟ تازه اینکه قیمت آب و دستمزد کارگر در ایران کمتر و انرژی ارزان تر است.

چرا باید باغدار ورشکست شود، صادرات رونق نگیرد و واردکنندگان برای واردات هر میوه ای که در داخل هست یا نیست، دست به قاچاق یا کارهای شبه قانونی بزنند و چرا باید آنقدر بود یا نبود یک میوه برای چند هفته آنقدر حساسیت زا باشد که وزیر  و دولت را به جلسه اضطراری برگزار کردن بکشاند؟

مشکلات باغداری را باید در سه سطح بررسی کرد، ابتدا مساله تولید، آمایش و بهره وری خاک و آب و نیروی انسانی است.

آبیاری غیر اصولی و علمی، کمبود آموزش و ضعف ساختاری سیستم ترویج که نمی تواند باغدار یا کشاورز اقناع کند و  برای او روشن کند که آموزش های به روز می تواند باعث بالا رفتن کیفیت و کمیت محصول او شود، زبانی که باید ثمره پایانی یعنی اقتصاد و میزان پولی را که بدست می آورد را روشن کند و نه برخورد از موضع بالا و دانای کل از طرف عصا قورت دادگانی که از خاکی شدن لباسشان هراسناک هستند و دستان بیل ندیده آنها، برای کشاورز معنایی ندارد.

مساله دیگر را باید در ترکیب و پراکنش زمین و الگوی درخت کاری و باغ داری دید که همچنان فردگرایانه، دیگر گریز و ناپیوسته است، قطعات کوچک و بزرگی که هر کدام می خواهد دیوار کوتاه یا بلندی بر گرد خود بکشد، هر چه دلش خواست یا دوست و همسایه اش گفت بکارد و به صورت سنتی و فله ای بفروشد.

ضعف تشکیلاتی و نداشتن روحیه کار جمعی در میان باغداران که منافع فردی کوتاه مدت و فردی را در برابر منافع بلندمدت و جمعگرایانه فدا می کنند باعث شده تا یک روز پرتغال در بازار نباشد و کمبود عرضه به فروشندگان اجازه دهد تا هر قیمتی را به خریدار تحمیل کند و یک روز وفور محصول و نبود سیستم های انبارداری و نگهداری بلندمت باعث شود تا باغدار نتواند هزینه اولیه خود و کارگرش را تامین کند.

فقدان تجربه مشارکت و فردگرایی

تشکل های کشاورزان و باغداران به همراه سیستم ناکارآمد حاکم بر ادارات دولتی ناظر مانند اداره جهاد و کشاورزی در هر استان، تعاون روستایی و ادارات صنعت و معدن و تجارت، آمار و اطلاعات مشخص و کارآمدی برای سنجش نیاز بازار ندارند و هنوز از ارایه نقشه جامع برای میزان نیاز، زیرگروه های تولید، میزان و کیفیت های لازم برای توزیع داخلی یا صادرات ناتوان هستند. پیشرفت فناوری امروز  این اجازه را می دهد که هر کشاورز یا باغدار در دورافتاده ترین نقطه دنیا از وضعیت آب و هوا، میزان بارندگی، اطلاعات فروش و مصرف سال های گذشته و نمودارهای عرضه و تقاضا آگاهی پیدا کند، ترجمه ساده این اطلاعات به دور از حواشی و اطلاعات زائد، نیاز باغدار است. آیا تا کنون فکری برای این مساله یا سیستم جمع آوری و توزیع صوت گرفته است؟ پاسخ منفی است.

این منفی بودن عملکرد را می توان در تلاش های کم ثمر ستادهای تنظیم بازار دید که هر سال، فصل های مختلف و به خصوص در شب عید، خود را به هر دری می زنند تا میوه گران نشود.

ابزارهای مالیاتی برعکس عمل می کنند

استفاده نکردن از ابزارهای مالیاتی صحیح به صورتی که قیمت و سود متعارف، میزان استفاده از یارانه های آب و برق، فروش داخلی و کیفیت مورد نیاز را نه از طریق اقدامات سلبی و تامینی مانند تعزیرات بلکه از طریق محاسبه مالیات بر فروش و خدمات دریافت شده تعیین کند و نه تولید کننده بار همه آن را بکشد و واسطه و پیش خرید کننده بدون در نظر گرفتن قوانین ضد انحصار، هر چه می خواهد ببرد و چون میوه در بازار و میادین باید سریع به فروش برسد، راه های خوبی برای دور زدن مالیات گیرنده پیدا شود.

مساله دیگر را باید در سیستم جمع آوری و توزیع جستجو کرد که سلف خرها با دادن بخشی از هزینه تولید و پیش خرید محصولات در غیاب سیستم بانکی سالم و به روز که ظرفیت ارایه خدمات مالی مناسب به باغدار را ندارد، وارد عمل شده بخشی از مشکلات مقطعی باغدار را حل می کنند و سپس محصول او را طبقه بندی کرده و با قیمت ناچیز می فروشند.

در واقع آنچه در سیستم های سالم اقتصادی می گذرد عکس این مطلب است، دولت یا سیتم توزیع یا هر نهادی تجاری و بازرگانی که متولی امر جمع آری و توزیع است، نیازهای خود را اعلام می کند، راه کارهای تولید با کیفیت های مختلف را بین مخاطبان خود نشر می دهند و سیستم های بانکی در مقام بنگاه دار بلکه ارایه دهندگان خدمات مالی، سرمایه مورد نیاز را در اختیار تولیدکننده قرار می دهند و حالا دیگر کشاورز و باغدار مجبور نیست که محصول خود را به هر صورت شده بفروشد بلکه می داند کجا، به چه کسی و با چه قیمتی بفروشد چون هر کدام این باغ داران و تولیدکنندگان خود عضوی از تشکل یا نهاد توزیعی نیز هست.

صنایع تبدیلی و نگهداری در چنبره بی تدبیری

در سال های اخیر بحث های متعددی در رابطه با هدر رفت محصول وضرورت شکل گیر حلقه سوم اقتصاد میوه و محصولات کشاورزی آغاز شده است، بحث هایی که بر محور ضعف صنایع تبدیلی و صنعت نگهداری و انتقال این محصولات متمرکز است.

خانه های تعاون، ادارات مربوط با آن تبدیل به نوعی دور همی و اتاق های امضا شده اند، نه خبری از برنامه ریزی بلندمدت و کارآمد، تنها انتشار چند گزارش از اموری که انجام شده و نه اموری که باید صورت می گرفته و انجام نشده است! دوری صنایع تبدیلی از مراکز تولید، جانمایی غیر دقیق و بدون مطالعات بازار صرفا برای ایجاد اشتغال و ضعف در برنامه ریزی بازتوزیع و فروش به عامل تبدیل شده که بسیاری از میوه ها و محصولات سنتی ایران مثل انار، پسته یا زعفران و سیب نتواند آن بهره وری لازم را کشوری در شرایط اقلیمی مشابه ما می برد، به دست تولید کنندگان و صادر کنندگان برسد.

هر سال زاری های باغ داران، ورشکستگی تعاونی های تولید و انبوهی که از محصولاتی که زیر خاک رفته یا غذای دام می شود، همه اینها باعث نشده تا متصدیان امور و ذینفعان برای یک بار هم که شده به خود بیایند و به جای تصمیمات جزیره ای، با همکاری و در نظر گرفتن خرد جمعی، نظرات کارشناسی و تجربه های روز دنیا، نظمی قابل قبول برای جاگزینی با این همه بی نظمی، بی هماهنگی و بخشی نگری پیدا کنند.

صادرات بی کیفیت و نظام تجاری ضعیف

اتاق های بازرگانی در حالی که سرگرم چانه زدن بر سر مالیات یا ارایه صورت گردش حساب خود به دولت هستند، نگاهی به بازارهای هدف محصولات باغی و کشاورزی ندارند، کمبودهای ترانزیتی، ماشین های یخچال دار، بسته بندی های ضعیف و حتی تدلیس سیستماتیک برخی صادرکنندگان که به خاطر منافع کوتاه مدت فردی، برند ایرانی را بدنام می کنند، همه دست به دست هم می دهند تا یک کیلو گوجه فرنگی ایرانی با همه یارانه های مخفی که تولید آن دریافت می کند پایش به امارات متحده عربی نرسد و اگر برسد با همتای ارمنستانی آن که باید هزینه ترانزیت را هم بدهد، قدرت رقابت نداشته باشد، چون او در تولید بهره وری بیشتر دارد و برای حمل و نقل، بازاریابی و توزیع از راه های علمی مدد می گیرد و اینجا اگر هم اتفاق مثبتی می افتد از نبوغ یا مهارت شخصی بوه و نه حاکم بودن نگاه سیستمی پیشرفته و اجرای دقیق آن!

دایره مشکلات و ضعف ها آنقدر گسترده شده و کلاف میوه در هم تنیده که همه بخش ها همیشه بر سر هم فریاد می کشند، یکی ادارات جهاد کشاورزی را مقصر ناهماهنگی می داند، دیگری فقط منتظر دریافت تسهیلات است، شعار مسوولان رسیدگی کنند هم نقابی بر بی عملی و ضعف تشکیلات صنفی و تجاری شده است، تنها سود مادی را هم واسطه ها می برند و دولت و مردم در شب های عید و یلدا کاسه چه کنم چه بخرم به دست می گیرند و در آخر باز هم خریدار بیچاره وقتی یک کیلو گلابی می خرد باید برای آن 14 هزار تومانی که می دهد دلش مثل قلب گنجشک بتپد که حالا هر چه خراب و لکه دار است را به خانه نبرد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس