نیکی آگاه - صدای آژیر آمبولانسها و خودروهای امنیتی جایگزین نوای مولودی، دقایق سپریشده شب میلاد حضرت عباس(ع) شده بود. کسی فریاد یا ابوالفضل سرمیداد و دیگری با بغضی شکسته و چهرهای بهتزده تنها به صحنه نگاه میکرد. کودکی به دنبال پدر و زنی به دنبال همسر و برادری به دنبال برادر میگشت.
تاریکی حاصل از موج انفجار، سوی چراغهای ورودی مسجد را برده بود و نمیگذاشت پیکر شهدا بخوبی شناسایی شود. البته هر از گاهی نور فلاشهای دوربین عکاسان حاضر، قطعهای را روشن میکرد تا علاوه بر حافظه دوربینهای خبرنگاری، در ذهن حاضرین در صحنه همیشگی عمرشان ثبت بماند.
کلیه بیمارستانهای زاهدان به حالت آمادهباش درمیآیند و بلافاصله تمامی شهدا و مجروحان به بیمارستانها منتقل میشوند و امکانات بهداشتی درمانی به آنان ارایه میشود.
جندالشیطان مسوولیت این جنایت را به عهده گرفت
ساعتی بعد از انفجار، گروهک تروریستی جندالشیطان ـ که خود را «جندالله» نامیدهاند، با صدور بیانیهای مسوولیت این جنایت هولناک را به عهده میگیرد و با سناریویی از قبل طراحی شده با افتخار، عکسهای دو عامل انتحاری که حادثه مسجد جامع رقم زدند را در وبلاگ خود منتشر میکند.
این گروهک مدعی میشود که این افراد به نامهای «عبدالباسط ریگی» معروف به اسلام جان و «محمد ریگی» معروف به جنیدجان عملیات تروریستی انتحاری خود را در مقابل مسجد جامع زاهدان انجام داده و به هلاکت رسیدهاند.
آنچه در این میان توجه را به تصاویر عوامل تروریستی جلب میکند سن کم عوامل انتحاری است. استفاده از جوانان و نوجوانان کمسن و سال برای اقدامات تروریستی بویژه عملیاتهای انتحاری بعد از شستوشوی مغزی آنها از جمله اقدامات ویژه مورد نظر گروهک جندالشیطان و سایر وهابیون به شمار میرود. همچنین این پروسه مستلزم زمان و آموزشهای ویژه است و استان سیستان و بلوچستان به دلیل نزدیکی به کشور پاکستان در معرض خطر اینگونه تعلیمات هستند.
داره کل ایران در سازمان اطلاعات عربستان که تحولات منطقه سیستان و بلوچستان را با دقت هر چه تمامتر پیگیری میکند و چگونگی کمک مالی و جاری کردن بودجههای تخصیصیافته عربستان به این منطقه راتسهیل میکند، عبدالمالک ریگی را که در یکی از مدارس دینی پاکستان آغاز به تحصیل کرده بود، شناسایی میکند. وی که پیش از رفتن به پاکستان سوابق مجرمانه داشته است، دارای ویژگیهای لازم برای اجرای برنامههای امنیتی در ایران شناخته میشود. جوان سابقهدار و مجرمی که به دنبال به دست آوردن دلارهای سعودی، راه خانه و زندگی خود را گم کرد و به جنایتکاری درجه یک تبدیل شد. او از درون خاک پاکستان در قالب حضور در یک مدرسه دینی ندای نجات هموطنان اهل سنت و بلوچ را سر میدهد. مدرسهای که لایههای ارتباطی بین عربستان والقاعده - طالبان را تشکیل میدهد.
عبدالمجید ریگی معروف به عبدالمالک به زعم سرویسهای امنیتی آمریکا و عربستان، بین سال 2002 و 2003 چند عملیات نظامی تقریبا موفقیتآمیز در استان سیستان و بلوچستان انجام میدهد تا قابلیتهای نظامی خود را به رخ دولت ایران بکشد. از این زمان به بعد عبدالمالک نام امیر میگیرد و دستگاه اطلاعرسانی سعودی یعنی شبکه العربیه به کمک او میآید و همه فعالیتهای نظامی او را با نام جنبش «جندالله» تحت پوشش قرار میدهد.
اما این فتنهانگیزیها مدت زیادی به درازا نکشید و سربازان گمنام امام زمان(عج)) در اسفند 1388) طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی توانستند عبدالمالک ریگی را دستگیر کنند.
و امروز داعش یا دولت اسلامی عراق و شام از زیرمجموعه های القاعده در عراق است که پس از شعله ور شدن آتش جنگ در سوریه، نیروهای خود را به این کشور منتقل کرده، شدت قساوت و بیرحمی های پیکارجویان تکفیری این گروه باعث شده تا حتی ایمن الظواهری رهبر القاعده از داعش انتقاد کند.
برخی اظهار می دارند؛ چرا باید جوانان ما به جنگ با داعش بروند و قسمی از این سوالات، به طور کلی در پاسخ به همه کسانی که چنین سوالاتی دارند، باید گفت: آیا شما تضمین می دهید که اگر داعش به مرز ایران آمد، به ما آسیبی وارد نکند؟ چراکه نیروهای تروریستی داعش استان های الانبار، موصل، صلاح الدین و دیاله را تصرف کردند و استان دیاله دقیقا در مرز ایران قرار گرفته است که با این تفاسیر، چه تضمینی به عدم پیشروی آن ها به داخل ایران وجود دارد؟ و در این شرایط وظیفه ما چیست؟ این که دست روی دست بگذاریم؟ و در پاسخ باید گفت: وظیفه ما دفاع از حیثیت، غیرت و شرفمان می باشد.
همین دفاع بود که در مقابل ریگی توانستیم پیروزمندانه پیش رویم وگرنه حال آن روز ما شاید از امروز سوریه بدتر می شد، علاوه بر این، یکی از دلایل دیگر الزام اعزام نیروهای ما به جنگ با داعش، شاید این است که سوریه هم اکنون تاوان ما را می دهد، چرا که در زمان جنگ و پس از جنگ تنها کشور عربی که با ایران بود، سوریه بود و امروز هم تاوان همراهی ما را می پردازد.
ما مدام مدعی بر دعا جهت تعجیل ظهور امام عصر (عج) هستیم و یابن الحسن یابن الحسن بر زبانمان جاری است که اگر احتمال بدهیم که حضرت ظهور پیدا کردند، آیا این سوال را از ما نخواهند پرسید شما که مدعی دوستی با من بودید زمانی که ضریح مطهر پدرم امام حسن عسگری علیه السلام را منفجر کردند، چه کردید؟ آیا می توانیم پاسخ بدهیم که ما فقط نظاره گر بودیم؟ بنا براین، این نیز یکی دیگر از دلایل اعزام نیروهای کشورمان به جنگ با دشمنان در کشور سوریه است.
کسانی که چنین سوال هایی در ذهن دارند و یا جنگ با داعش را نامربوط به ایران می دانند، اینان همان وسواس خناسند، کسانی هستند که هیچ زمان در جنگ نبوده اند و ارزشی برای دفاع قایل نمی باشند.
سوریه خط مقدم مقابله با صهیونیسم جهانی است و ما در حمایت از سوریه پایگاهی برای مقابله با دشمن در بیرون مرزهای ایران زده ایم، همانطور که در جنگ ۸ ساله دفاع مقدس علی رغم سایر کشورهای عربی تنها کشوری که ضربه ای به ما نزد و ما را در جنگ با عراق همراهی کرد، کشور سوریه بود.
یکی از نظریه پردازهای غربی به تازگی اعلام کرده است که جمهوری اسلامی ایران دو بال حزب الله و سوریه را دارد و اگر این دو بال شکسته شود جمهوری اسلامی ایران قدرت خود را در منطقه از دست می دهد. و شاید پاسخ اصلی این سوالات این باشد که دفاع از ارزش ها، حریم اهل بیت علیهم السلام و دفاع از مظلومین جهان به خصوص مردم مسلمان سوریه وظیفه هر مسلمانی است و نه فقط مسلمانان ایرانی. (برگرفته از وصیت شهید عبدالحسین یوسفیان)