• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
اجتماعی

درباره پوپولیسم

   22 مهر 1399  765
احتسابکیاست – وحید ریحانی - پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر سیاستمداران می توانند به اهداف و خواسته های سیاسی، حزبی و گروهی نایل شوند. در برخی اوقات اقدامات پوپولیستی که از سوی مجریان یک کشور انجام می شود در قالب اقدامات عوام فریبانه قلمداد می شود و گروه ها و احزاب رقیب تلاش می کنند با تبلیغات گسترده و استفاده از رسانه به اینگونه اقدامات در راستای تخریب چهره مجریان امر، دامن بزنند.

به نظر می رسد در نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت ‌های نهم و دهم که محمود احمدی نژاد ریاست آن را برعهده داشت، بیشترین هجمه را از موضوع «پوپولیسم گرایی» تجربه کرده است. رفتار دولت احمدی نژاد در قالب حضور در اقصی نقاط کشور در قالب سفرهای استانی و در بین مردم، ساده سخن گفتن با مردم، طرح مسکن مهر، پرداخت یارانه و اقداماتی از این قبیل، همواره با واکنش رسانه ها و احزاب رقیب روبرو می شد و متهم ردیف اول، محمود احمدی نژاد همواره به عنوان فردی پوپولیسم، عوام فریب و گداپرور معرفی می شد. ولی اکنون وقتی رفتار دولتمردان دولت یازدهم به خصوص شخص «حسن روحانی» را با مردم مشاهده می کنیم، متوجه می شویم، علی رغم انتقادهای گسترده ای که از احمدی نژاد حتی از سوی دولتمردان کنونی می شد، پوپولیسم تبدیل به یک سیاست دایمی شده است. حضور در شیرخوارگاه، تماشای فوتبال تیم ملی در جام جهانی در منزل توسط رییس جمهور، سفرهای استانی، تخصیص سبد کالا از جمله اقداماتی است که با انتشار آن در رسانه ها مجریان دولت یازدهم تلاش می کنند تا پیوند خود با مردم را نشان دهند. این در حالیست که، اینان همان کسانی هستند که از چنین اقدامات «محمود احمدی نژاد» به شدت انتقاد می کردند.

اکنون به دو نگاه متفاوت درباره پوپولیست در ایران می پردازیم:

شهریار زر‌شناس، مؤلف و مدرس فلسفه غرب درباره دولت پوپولیست چنین می گوید: «اساسا دولت پوپولیستی یک مفهوم گنگ و تعریف نشده در ادبیات سیاسی است و به عنوان ناسزا و فحش به کار می‌رود. لیبرال‌ها وقتی از یک نظام به دلیل حضور مردمی خوششان نیابد این انگ را به کار می‌برند. آن‌ها می‌خواهند بگویند هر نوع گرایش مردم به سمت رهبران انقلابی و حمایت مردم از آن‌ها و همنوایی رهبران با آن‌ها، نشان دهنده عوام فریبی است و این را تحت عنوان پوپولیسم مطرح می‌کنند. ذات لیبرالیسم چون با انقلاب مغایرت دارد و نمی‌تواند اندیشه انقلابی را بپذیرد، به این دلیل هر حرکت مردمی و انقلابی را به عنوان مردم فریبی و عوام فریبی تخطئه می‌کنند».

اما در این میان محمود سریع القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی نظرات تامل برانگیزی درباره پوپولیسم می گوید: «پوپوليسم يعنی اينكه مردم پول اندكی بگيرند و برای يك ماه راضی باشند. افراد پوپوليستی با اين كار امتياز سياسی می‌گيرند و هيچ كس هم نمی پرسد كه آيا اين كار منطقی است يا خير. يعنی به جای اصلاح فضای كسب و كار و نظام مالياتی و برقراری روابط معقول بين‌المللی به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقه‌مندند، تن می‌دهد. نتيجه هم مصائب فراوانی برای جامعه به همراه دارد».

با مقایسه این دو نگاه درباره پوپولیسم و اینکه اصولا چه دولتی را یا چه کسی را می توان پوپولیست خواند، می توان گفت بسته به نگاه های جریانی و حزبی و اینکه چه کسی در چه شرایطی سخن می گوید می تواند تعریف پوپولیست خوب یا بد باشد. بدین معنی که نمی توان حکم قطعی درباره خوب یا بد بودن پوپولیست ارایه داد.

در جمهوری اسلامی نمی توان تعریف غربی از پوپولیست را پذیرفت. اگر منظور از پوپوليسم، مردم‌باوری و توجه به خواست‌های اساسی مردم و نزديکی مردم و مسوولين و حضور آنها در متن زندگی و آشنایی با مشکلات آنها از نزديک و توجه و اهتمام به حل اين مشکلات باشد، پوپوليسم معنای منفی ندارد و چنين اموری هر چند با عنوان پوپوليسم، اموری پسنديده و شايسته است که به نظر می رسد در جمهوری اسلامی ایران اینچنین باشد. در حالی که تعریف غربی که هربرت شیلر از پوپولیسم ارایه می دهد چنین است: «در یک حکومت پوپولیستی عامه مردم افرادی ناآگاه، منفعل و ضعيف هستند».

پیوند ناگسستنی مردم و مسوولین در جمهوری اسلامی ایران بدین علت که ماهیت انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی بوده است باعث شده تفاسیر روابط بین مردم و مسوولین از سوی دانشمندان غربی یا اساتید غرب زده به گونه ای باشد که در قالب تعریف «رفتار پوپولیستی» آن هم به عنوان یک اقدام منفی تلقی شود. در حالیکه رابطه بین مردم با مسوولین در جمهوری اسلامی ایران، در قالب «ارباب ـ رعیت»، «حکومت کنندگان ـ حکومت شوندگان» نیست بلکه در قالب رابطه « امام – امت»، «خدمتگزار» و تعابیر از این قبیل می باشد.

پس می توان گفت، صرف حضور ملت در جریان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نمی توان به عنوان «پوپولیسم گرایی بد» تعبیر کرد. اینکه بگوییم با قاطعیت پوپولیسم خوب یا بد است، امری اشتباه است. اگر رفتارهای پوپولیستی صرفا نمایشی باشد، چیزی که در کره شمالی می توان مشاهده کرد، قدر مسلم نمی توان گفت پوپولیست خوب است ولی اگر نشأت گرفته از ماهیت نظام و مردمی بودن حکومت باشد امری پسندیده و مطلوب است.

پوپولیسم از چند مجرا وارد ایران شد که مجاری‌ ورودی آن از این قرار بود:

۱) مائوئیسم: مائو رهبر انقلاب چین، یک دیدگاه «تمام خلقی» داشت. خلق‌ها در اینجا یعنی «همه خلق»؛ یعنی پوپولیسم. اگر به پرچم چین دقت کنید، پنج ستاره دارد. هر کدام از این ستاره‌ها نماد یک طبقه است: بورژوازی ملی، خرده بورژوازی، دهقانان، کارگران و روشنفکران. همانطور که مائو می‌گوید که همه طبقات زیر یک پرچم هستند و امپریالیسم و «سگ‌های زنجیری» آن خارج از این پرچم هستند؛ آن سگ‌های زنجیری هم بورژوازی کمپرادور (وابسته) و دولت ما قبل انقلاب هستند. به‌استثنای این دو جریان، سایر نیروهای حاضر در چین در نگاه مائو، همه «انقلابی» محسوب می‌شوند و ذیل واژه «خلق» تعریف می‌شوند. این گرایش مائوئیستی در کشور ما، تقریبا همه گروه‌های چپ جز حزب توده را در بر می‌گرفت. مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی و سایر گروه‌های چپ همه به نوعی از مائوئیسم تاثیر پذیرفته‌اند. منتهی مائوئیسم خود در بستر بزرگتری مطرح شد که مجرای دوم ورود پوپولیسم به ایران است؛ یعنی جهان سوم.

۲) جهان‌سوم گرایی: (thirdworldism) این پدیده در کشورهای تازه استقلال یافته رواج دارد. معمولا کشورهایی استقلال را پیش برده‌اند که توانسته‌اند همه خلق را تحت پرچم واحدی بیاورند و علیه استعمار و «عروسک‌های خیمه شب بازی» استعمار مبارزه کنند. معمولا این رهبران از شخصیت‌های فرهمند بوده‌اند که در قالب مبارزه خشونت‌آمیز، آرام، نافرمانی مدنی و سایر روش‌های مبارزه رخ نموده‌اند. گاندی، ماندلا، سوکارنو و پرون و دیگران علیرغم تفاوت‌هایشان همگی به این شکل عمل کرده‌اند.

۳) مجرای عربی: به دلیل ارتباط ما با اعراب، در سال‌های قبل از انقلاب کم و بیش ارتباط چریک‌ها با اعراب هم برقرار شد. در این زمینه، هم جنبش آزادی‌بخش فلسطین موثر بود. جنبشی که آن هم یک جنبش خلقی محسوب می‌شد؛ منتهی با خلقی آواره. در واقع، در فلسطین همه شکاف‌های داخلی زیر سایه مساله اصلی «مبارزه با رژیم اشغال‌گر» محو شده ‌بود. به‌همین خاطر، بین سرمایه‌دار و کارگر فلسطین دعوا نبود و فقط دعوای «شعب» فلسطین و «کیان» صهیونیستی مطرح بود. این دعوا،‌ کم‌کم بقیه اعراب را هم در برگرفت. مثلا «ناصریسم» نوعی پوپولیسم بود. «بعثیسم» نوعی پوپولیسم بود. این مساله، خیلی بر مبارزین ایرانی (به‌ویژه چپ‌های مذهبی) تاثیر داشت.

۴) الگوهای آمریکای لاتین و روس‌ها: اردوی چپ‌های ایرانی، به‌جز سه مجرای بالا، بیشتر از پوپولیسم آمریکای لاتین تاثیر پذیرفتند و کمی هم از نارودنیک‌ها (خلق‌گراها). نارودنیک‌ها یک گروه پوپولیستی در انقلاب روسیه بودند که به انقلاب هم کمک کردند اما بعدها کنار گذاشته شدند. نارودنیک‌ها خلقی بودند و دنباله‌رو توده‌ها. می‌گفتند توده‌ها صاحب فضیلت هستند. در حالی که لنین می‌گفت حزب باید پیشاهنگ توده‌ها باشد و به کنایه می‌گفت که این‌ها (نارودنیک‌ها) اسب را به دنبال ارابه می‌بندند. در این نگاه،‌ خلق به امری مقدس تبدیل می‌شود و عین خداست. همانطور که در جمله «به نام خدا و به نام خلق ایران» پوپولیسم موج می‌زد. در این گرایش پوپولیستی که در ایران وجود داشت، «روشنفکر» بد دانسته می‌شد چون نق می‌زد و کار یدی نمی‌کرد. در حالی که «خلق» خوب بود چون مولد بود. به پوپولیسم دهقانی «فیزیوکراتیسم» گفته می‌شد که مفهومی قرن هفدهمی است. چون جمعیت دهقان در ایران آن زمان بالا بود و بیشتر خلق، دهقان بودند. پوپولیست‌های چپ‌گرای ایرانی‌ اعتقاد داشتند که فقط دهقانان مولد هستند و مابقی خلق، مصرف کنند‌ه‌اند و اگر دهقانان نباشند، دنیا از گرسنگی می‌میرد. منتهی بعدها که اقشار کارگری و خرده‌بورژوازی هم وارد شدند، گفتند که خدمات و صنعت هم جزو کار تولیدی است و مابقی اقشار که کار تولیدی نمی‌کنند، می‌شوند «بد». بنابر این نگاه بود که چپ‌های ایران، در ضدیت با نخبگان، بوروکرات‌ها، روشنفکران و روحانیت قرار می‌گرفتند. شعارشان این بود که «از توده‌ها بیاموزیم» و «عصرِ عمل است.»

۵) پوپولیسم حزب توده: در کنار انواع پیشین پوپولیسم، حزب توده را هم داشتیم. حزب توده با آنکه ادعای پیشتازی طبقه کارگر را داشت، می‌گفت که انقلاب ایران دو مرحله دارد: مرحله دموکراتیک و مرحله سوسیالیستی. یعنی در مرحله دموکراتیک شاه و اربابان امپریالیست خود از بین بروند و در مرحله بعد، جامعه سوسیالیستی شکل گیرد. نام حزب توده هم از همین‌جا می‌آید. چراکه واژه «توده» ربطی به کارگر ندارد، بلکه به توده‌ (mass) ربط دارد. در نگاه حزب توده، همه اقشار و

طبقات باید بیایند و در انقلاب شرکت کنند و اگر بعدها شرایط فراهم شد، آن هم از طریق راه رشد غیرسرمایه‌داری، به مرحله سوسیالیستی انقلاب قدم می‌گذاریم. لذا در انقلاب هم شاهد بودیم که توده‌ای‌ها و فداییان اکثریت تا مدت‌ها با انقلاب همراهی کردند.

گرچه مجاری ورود پوپولیسم به ایران متنوع بود اما مبارزه با پوپولیسم به‌ویژه در میان مذهبی‌ها خیلی دیر آغاز شد. در واقع، حدود دو سال قبل از انقلاب مبارزه با پوپولیسم در بین گروه‌های چپ آغاز شد. اما گروه‌های مذهبی مبارزه نکردند. مثلا از مجاهدین خلق هیچ‌گاه نقدی بر پوپولیسم چه قبل و چه بعد از انقلاب نشنیده‌ایم.

سایر گروه‌ها هم، همین‌طور بودند. نه گروه‌های درون‌نظام و نه گروه‌های مذهبی برون‌نظام هیچ‌گاه نقدی بر پوپولیسم وارد نکرده بودند تا این که در پی تشکیل دولت نهم، نقد پوپولیسم شروع شد.اما اگر بنا باشد در ایران پدیده‌ای به اسم دولت پوپولیستی رخ بدهد، حاوی عناصر ما قبل پوپولیستی نیز خواهد بود. این عناصر به این ترتیب هستند:

۱) مافیا: مافیا نه آنچنان که اکنون می‌شناسیم، ‌بلکه در بدو پیدایش خود جنبشی نسبتا انقلابی بود که متکی بر خانواده گسترده بود و در آن، همیاری اجتماعی بین شبکه خویشاوندان مستحکم بود و مناطق مختلف جنوب ایتالیا در اختیار گروه‌های خویشاوندی بود و هر یک قلمرو خود را داشتند. یک پدرخوانده که نقش «پاترون» (حامی) را ایفا می‌کرد و عده‌ای نقش «کلاینت» (تحت‌الحمایه) را داشتند. وقتی مافیا به دولت وارد می‌شود، ‌دولت از حالت بوروکراتیک دور می‌شود و همه چیز خانوادگی می‌شود. همان طور که در دولت جدید بحث فامیل‌سالاری شدت یافته است و حتی در بخش خدمات از دهات وابسته افرادی حضور دارند. در این حالت، «جنگ خاندان‌ها» درون دولت بالا می‌گیرد.

۲) عیاری: (Robinhowdism) در مشی عیاری، از «خورده» گرفته می‌شود و به «نخورده» داده می‌شود. عیاری نوعی سوسیالیسمِ عقب‌ماندهِ غیرقانونی و تخیلی است. همان‌طور که «رابین‌هود» کاروان پادشاه را می‌زد و به فقرا می‌بخشید. در اروپا چنین گرایشی را در قالب «مساوات‌جویان» داشته‌ایم. اینها کاری به تولید ندارند، بلکه مساوات را در توزیع می‌جویند؛ ولو اینکه تولید زمین بخورد.

۳) منجی‌گرایی: منجی‌گرایی به‌دنبال تغییرات ناگهانی در وضعیت معیشت مردم است. شعارهای «ما می‌توانیم»، «همین الان، همین جا»، «فوری- فوری» نمونه‌های این گرایش است. در چارچوب منجی‌گرایی، «وقات» پیدا می‌شود؛ یعنی کسی که وقت ظهور برای موعود تعیین می‌کند و نشانه‌های آخرالزمان را بر می‌شمارد.

۴) بناپارتیسم: لوئی بناپارت با استفاده از وجهه ناپلئون، به پاریس بازگشت و هر چه عنصر حاشیه‌نشین بود، جمع کرد و بعد پارلمان را گرفت و ادعای امپراتوری کرد. بناپارتیسم نوعی «موبوکراسی» است. «موب» در انگلیسی یعنی توده بی‌شکل، در دموکراسی، «دمو» (مردم) حضور دارند اما به شکل سازمان‌یافته. اما در «موبوکراسی» مردم به شکل توده‌وار به خیابان‌ها می‌ریزند و سیاست در خیابان تعیین می‌شود و نه پارلمان.

۵) آنارشیسم: آنارشیست‌ها چون تحمل نهادهای مدنی، نخبگان، بوروکراسی و حتی دولت را ندارند، همه را تخریب می‌کنند و با آنها مخالف هستند. آنارشیست‌ها فقط می‌خواهند توده‌ها را بسیج کنند و ببینند توده‌های بسیج شده چه می‌خواهند تا آ‌ن خواست‌ها را پیگیری کنند.

براساس این ویژگی‌هاست که پوپولیسم در برابر دموکراسی و الزامات آن، به‌ویژه جامعه مدنی قرار می‌گیرد. پوپولیسم گرچه درظاهر به انتخابات پایبندی نشان می‌دهد، اما بیش از انتخابات، به دنبال «بیعت» است. مثل سزار. سزار هرکاری می‌خواست بکند، Plebicite می‌کرد. Pleb یعنی توده. اقدام سزار چنان بود که در تعاریف سیاسی غرب، مفهوم بیعت (Plebicite) با نام سزار گره خورده و عموما از تعبیر Cezarian plebiscite استفاده می‌شود. پوپولیسم بین مردم فرق نمی‌گذارد. قومیت‌‌ها، اقشار، طبقات و مذاهب را بدون تفاوت تعریف می‌کند. تنها «خودی و غیرخودی» دارد و فرق دیگری نمی‌شناسند. حاضر به قبول مکانیزم‌های «مهار و موازنه» (check & balance) نظیر دولت- جامعه مدنی، قوای سه‌گانه، احزاب، اتحادیه‌های کارگری و کارفرمایی و حتی قوانینی چون بازرسی و اجرا نیستند. در نظام‌های دموکراتیک این مکانیزم‌ها را داریم اما پوپولیست‌ها حس می‌کنند که این مکانیزم‌ها دست و پاگیر هستند و به همین خاطر، آنها را بر هم می‌زنند که البته نتیجه آن، بالا رفتن فساد است. چون این مکانیسم‌ها مهمترین ابزار مقابله با فساد هستند. از آن طرف، از جامعه سازمان‌زدایی کرده‌اند و چون چنین جامعه‌ای به یک چسب احتیاج دارد، آن چسب یا کاریزماست یا نفت. تا وقتی کاریزما وجود دارد و نهادهای قدرت محکم است و شیر نفت باز است و رسانه دارند، پوپولیسم ادامه می‌یابد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس