اصفهان همین امروز با چالشهای فراوانی روبروست، جاگذاری صنایع در اقلیمی نامتناسب و بارگذاری بیشازحد توان اکولوژیک سرزمینی چه در بخش کشوری و چه صنایع بالادستی در کنار تغییرات اقلیمی و کاهش روزبهروز بارندگی و تحلیل رفتن ظرفیت آبوخاک استان جایی برای توسعه صنعتی با تکیهبر پارادایمهای قرن بیستمی باقی نگذاشته است.
وجود 68 شهرک کوچک و بزرگ صنعتی با مساحتی بیش از 12 هزار هکتار و حداقل 9 هزار واحد صنعتی اصفهان را بالاتر از دیگر استانها در این زمینه قرار داده اما آیا این مقدار زمین که 5000 هکتار آنهم در دست بخش خصوصی قرار دارد برای این استان کافی نیست؟
وقتی به گفته محمدجواد بگی، مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی اصفهان، 30 درصد از این صنایع راکد و 30 درصد دیگر زیر ظرفیت اسمی کار میکنند، آیا اکنون زمان مناسبی برای ساختن یک شهر صنعتی دیگر است یا بهجای آن باید به علل ناکامی، شکست و ابتر ماندن سیاستهای توسعه سختافزاری و سازهای در استانی پرداخت که زمانی با تمرکز درست بخش خصوصی بر صنعت نساجی، منچستر شرق خوانده میشد؟
امروز چالش آب و آلودگی ناشی از پسابهای صنعتی در بسیاری از نقاط کشور در حال گسترش است، مدیریت ناصحیح بر منابع و بیتوجهی به مدیریت مصرف باعث شده تا بخش بزرگی از کشور دچار خشکسالی، کاهش سطح آبهای زیرزمینی و فرونشست دشتها شود که بخش بسیار بزرگی از آن نه به خاطر کمبود نزولات جوی که بیتوجهی به تبعات سدسازیهای بیرویه، انتقال آب میان حوزهای و جدی نگرفتن تصفیه پساب و بازگرداندن آن به دل طبیعت بوده است.
آیا معاون محترم وزیر صنعت، معدن و تجارت پیش خود به این نکته اندیشیده که وقتی صنایع غولپیکر استان برای یک مترمکعب پساب وارد رقابت با همتایان خود شده چگونه و از چه محلی قرار است 1400 هکتار دیگر را به احداث شهری اختصاص داد که همین امروز نیز چشمانداز تامین آب موردنیازش تیرهوتار به نظر میرسد؟
وقتی هنوز تنها 12 شهرک از مجموع تعداد فعلی آنها، دارای تصفیهخانه پساب هستند، بهتر نیست ابتدا به فکر ساخت سیستمهای تصفیه پیشرفته و بهبود بخشیدن به عملکرد زیستمحیطی مناطق صنعتی فعلی بود تا بارگذاری بیشتر بر تن نحیف اقلیمی که همین امروز میزبان 5 میلیون انسان است و انتظار فردایی مملو از جمعیتهای مهاجر را میکشد؟
برای نمونه نگاهی شود به منطقه کارگاهی شاپور جدید! پیش از انقلاب اسلامی، بسیاری از کارگاههای تراشکاری و ساخت تجهیزاتی مانند شاتون، میللنگ و بلبرینگ برای استفاده در ماشینهای سنگین بود و تعمیر اتوبوس، کامیون و بارکشها هم در این منطقه انجام میشد و البته نام آن شاپور بود که بعدها پسوند قدیم هم به آن اضافه شد، پس از گسترش کارگاهها و اضافه شدن برخی دیگر از رستههای صنعتی به علت ایجاد شلوغی، ازدحام ماشینها و آلودگی صوتی و زیستمحیطی به محلی منتقل شدند که امروز نام غیررسمی آن شاپور جدید است.
این منطقه کارگاهی که بسیاری از کارگاههای صنعتی مهم اصفهان، بهترین تعمیرکاران اتومبیل و ماشینهای سنگین و تولیدکنندگان قطعات و تجهیزات صنعتی را در خود جا داده، حالا دیگر چندان هم صنعتی نیست، گسترش شهر به سمت این نقطه باعث شده تا مکانی که باید محل رفتوآمد متقاضیان خدمات صنعتی باشد، کمکم در چنبره منازل مسکونی و بافت شهری ناکارآمدی قرار بگیرد که بیقاعده و مملو از پلاکهای ریزدانه در حال تبدیلشدن به یک خاک سفید یا حصه دیگر است.
انتقال این منطقه کارگاهی به نقطهای خارج از رینگ چهارم ترافیکی و نجات شهر از آلودگیهای ناشی از رفتوآمد ماشینهای سنگین ترانزیتی به نظر بهتر از ساخت یک شهر جدید صنعتی به نظر میرسد. مهر علیزاده استاندار اصفهان که هماکنون نیز زیر تیغ قانون منع بهکارگیری بازنشستگان قرار دارد، شایسته است پیش از رفتن فکری به حال این نقطه از شهر اصفهان بکند و حداقل بهجای مساله آب که نتوانست آن را در دل خشکیده زایندهرود جاری کند، از شکلگیری فاجعههای ماندگار در دل شهر جلوگیری کند.
از سوی دیگر میتوان هزینه و زمانی که برای ساخت یک شهر صنعتی جدید قرار است صرف شود را در جهت تکمیل سیستمهای تصفیه پسابهای دیگر شهرکهای صنعتی و بهروز کردن فناوریهای قدیمی کارگاههای موجود استفاده کرد، آنهم در وضعیتی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی یکی از دلایل رکود این شهرکهای فناوری قدیمی تولید و دستگاههای بهروز نشده اداری و بازرگانی آنها میدانند.
نهادهای عمومی و دولتی در استان، بهخصوص شخص استاندار به همراه شهردار کلانشهر اصفهان وظایف سنگین در برابر این شهر و استان بر گردن خوددارند، وظایفی که توجه به آن میتواند آنان را از پرداختن به طرحهای شعارگونه و برنامههای زودبازده اما خانهخرابکن بازبدارد، آنها میتوانند با مجاب کردن دیگرانی همچون اعضای اتاق بازرگانی و بدنه مدیریتی استان به داشتن نگاه آینده محور، از سیر قهقرایی این اقلیم بهسوی نابودی منابع زیستی و فرسایش نیروی انسانی ساکن در آن جلوگیری کنند.
اصفهان که روزگاری که مرکز تربیت مدیر برای کل کشور بوده، امروز نباید در موضعی قرار بگیرد که آزمون طرحهای ناآزموده و شکستخورده کسانی باشد که تهران را به این روزگار دچار کردهاند و با تکیهبر گفتمانهای تاریخ گذشته و بیتوجه به مبانی توسعه پایدار در فکر گسترش صنایع کمظرفیت، ناکارآمد و روبهمرگی هستند که بسیاری از منابع حیاتی ایران را در چاه ویل بیتجربگی و عقبافتادگی راهبردی ریختهاند.
آقای نجفی و دوستان ایشان نیز بهتر است بهجای ارایه کردن چنین طرحهای دهانپرکن و پرهزینه، به فکر سامان دادن به سیستمهای غیر شفاف اداری خود باشند، همان دستگاههایی که میتواند عاملی برای گسترش فساد در گلوگاههای اقتصادی کشور باشند به فکر حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تلاش برای توسعه روزافزون آنها باشند. صنایع دانشمحور و سازگار با محیطزیست و اقلیم که نه آب چندانی نیاز دارند و نه آلودگی محیطی و زیستی به بار میآورند.
اصفهان دیگر نیازی به دودکش جدید ندارد.