• جمعه 7 ارديبهشت 1403
  • الجمعة 18 شوال 1445
  • Friday 26 April 2024
اجتماعی

"چاقي احترام" در کمين مديران

   18 مهر 1396  252

کیاست - عباس زماني- وقتي صحبت از چاقي سخن به ميان مي آيد اغلب تصور ما فردي با وضعيت ظاهري و فيزيکي درشت و حجيم خارج از عرف و اندازه معمول و بدني با انباشت بیش از حد چربی است. اما "چاقي احترام" اصطلاحي است که نگارنده - به درست يا اشتباه- براي طرح يک موضوع رايج مطرح مي نمايد.

 امروزه با ظهور رسانه هاي اجتماعي و برخط(آنلاين) استفاده از امکانات چند رسانه اي همچون صوت، متن، تصوير و فيلم ابزارهايي براي اطلاع رساني و اطلاع يابي در جامعه بشري فراهم شده است. امکاناتي که مي تواند کوچکترين فعاليت هاي انساني را به ثبت رسانده و در کسري از دقيقه براي کل جهان منتشر نمايد.

اين موضوع در کنار ارزش هاي خبري کلاسيک و جديد براي مخاطبين به عنوان يک فيلتر عمل کرده و در هر لحظه به روي مخاطبان پنجره اي  گشوده و به ايشان نشان مي دهد که از آن زاويه  به جهان پيرامون نگاه کنند.

صرف نظر از اينکه اين پنجره تا چه اندازه مي تواند کوچک يا بزرگ باشد، اما بسياري از مردم علاقه مند هستند تا در آن سوي پنجره در معرض ديد و کانون توجه ديگران قرار گيرند.

در سلسله مراتب نيازهاي مازلو، وجود نيازهاي اجتماعي و احترام  نشان مي دهد که انسان پس از ارضاي نيازهاي زيستي و امنيت براي ادامه حيات سالم خويش به حمايت و پذيرش اجتماعي نياز دارد تا به مرحله اي برسد که بنا به تعبير مازلو «آنچه مي تواند باشد، بشود» و به خودشکوفايي دست يابد.

با اين توضيح مي توان گفت که  کسب احترام و توجه در اجتماع به عنوان نيازي اساسي همواره در جوامع مختلف وجود داشته و اگرچه ممکن است به اين طبقه بندي نقدهايي وارد و استثناهايي براي آن برشمرده شود، اما آنچه اغلب به چشم مي خورد خارج از اين چارچوب نيست.

در اين زمينه مديران و مسوولان رده هاي مختلف جامعه نيز از اين قائده مستثني نبوده و به انحاء مختلف سعي در ارضاي اين نياز طبيعي دارند. تصوير مدير يا مسوولي در افتتاح يک پروژه، انجام خدمات اجتماعي، بازديد و جلسات و حتي حضور در برنامه ها و مراسم روزانه مي تواند وي را به کانون افکار عمومي بدل کند که البته در پاسخ به نياز  ذکر شده، خوشايند و اگر در جاي خود استفاده شود بسيار مناسب است. اما آنچه مي تواند اين عمل را به يک آفت -چه براي رسانه ها و چه براي شخص مدير - تبديل نمايد، زياده روي و افراط است.

 نگارنده به خاطر دارد در گذشته که رسانه هاي الکترونيکي به اين شيوه و تعدد امروزي وجود نداشت، اغلب درجه اهميت و ارزش هاي خبري تعيين کننده انتشار تصاوير و اخبار رويدادها و افراد مختلف در مطبوعات و رسانه هاي گروهي بود، اما امروزه ظهور خبرگزاري ها، پايگاه هاي خبري و وب سايت هاي اطلاع رساني باعث شده که در برخي موارد خارج از  قائده ارزش هاي ذکر شده، هر رويدادي که به دست رسانه ها مي رسد به عنوان يک خبر يا تصوير منتشر شود.

البته اين موضوع در نفس خود داراي اشکال نيست و حتي نشان دهنده وسعت پوشش اخبار و قدرت رسانه هاي امروزي است که کوچکترين موضوعي از ديدگاهشان پنهان نمي ماند.

اما بايد اذعان داشت وقتي کوچکترين اقدام و حرکت يک مدير خاص، هر روز و هر روز  در معرض ديد مخاطبان قرار گيرد، هم از ارزش خبري او کاسته مي شود و هم مخاطبان نسبت به اقدامات مهم او در آينده منفعل عمل خواهند کرد.

از طرفي بنا بر آنچه در ابتدا گفته شد، اين "ديده شدن اجتماعي" مستمر مي تواند در راستاي ارضاي نيازهاي انساني، فرد را دچار زياده خواهي و افراط نمايد. به عنوان مثال وقتي فردي بيش از اندازه نياز بدني خود اقدام به مصرف مواد غذايي کند در بلند مدت به چاقي  و انباشت چربي مبتلا خواهد شد که براي بدن بسيار زيان بار و حتي مرگ آور است. به نظر نگارنده در پاسخ به ساير نيازها نيز اين افراط مي تواند نوعي "چاقي" و "انباشت" بيش از نياز به همراه داشته باشد و در مورد اين بحث "چاقي احترام" و "انباشت توجه" به وجود آيد و اين همان آسيبي است که در ابتدا از آن ياد شد.

بدين تعبير مديري که در ابتدا اگر هفته يا ماهي يک بار تصوير و خبرش منتشر مي شد بسيار خرسند و راضي به نظر مي رسيد، بعد از يک دوره مستمر هر روزه، به جايي مي رسد که اگر يک روز تصويرش را در رسانه هاي گروهي نبيند گويي به نيازهاي اجتماعي او پاسخ داده نشده است وحتي کار به جايي مي رسد که اقدام به نصب يک تلويزيون و نمايشگر بزرگ در ورودي يا داخل مجموعه اداري محل فعاليتش نموده تا هر دقيقه و ثانيه عکس هاي پي در پي خود را مشاهده نمايد!!

آنچه نگارنده مطرح مي کند صرف نظر از نظريات کلاسيک قبلي، تجربيات عيني است که در طول بيش از يک دهه فعاليت رسانه اي مشاهده نموده و شايد جاي نقد و تفسير بسياري داشته باشد، اما آنچه امروز بيشتر در رسانه هاي شهر اصفهان به چشم مي آيد، رقابت مديران مختلف به ويژه در حوزه مديريت شهري براي پيشي گرفتن از يکديگر در انتشار اسم، تصوير و فيلمشان است.

البته از يک منظر با توجه به قدرت رسانه هاي مکتوب و مجازي شايد مديران تصور مي کنند که اگر عکس و نامشان در رقابت با ساير مديران هم تراز و حتي بالاتر منتشر نشود، در افکار عمومي اين تصوير ساخته مي شود که  مدير فعال و کاربلدي نيستند!

 همچنين آسيب شناسي اين موضوع و اينکه چه چيز باعث شده نهادها و سازمان هاي مختلف اجتماعي علاوه بر رسانه هاي گروهي موجود، خود در فکر راه اندازي و مديريت يک رسانه برآيند، موضوعي است که بايد جداگانه بدان پرداخته شود اما به نظر نگارنده بي تاثير از مطالب عنوان شده در اين يادداشت نيست.

در فضا و شرايط موجود به نظر مي رسد که شايد وقت آن رسيده که اصحاب رسانه چه در داخل نهادها و سازمان ها و چه خارج از آن کمي حرفه اي تر عمل نموده و نشان دهند که در اين شهر کارهايي مهمتر از "خداحافظي يا سلام يک مدير با شهداي عزيز" و يا "بازديد از فلان محل" و "ديدار با بهمان شخص"  وجود دارد، چه مديري که در حال رفتن است و چه مديري که در حال آمدن است. چرا که اگر هدف خدمت  و تجليل و بزرگداشت مقام شامخ شهداي گرانقدر باشد، نيازي به "در بوق و کرنا کردن" نيست و همين که راه حقيقي -و نه نمادين- اين بزرگواران در خدمت صادقانه و بي منت به مردم ادامه داده  شده و گره اي از گره هاي کور جامعه باز و باري از دوش مردم عزيزيمان برداشته شود، در جهت حفظ شأن و مقام شهداي عزيز حرکت شده است.

در پايان فقط يک سوال باقي مي ماند و اينکه ريشه شکل گيري چنين رفتاري در مديران از کجا سرچشمه مي گيرد؟

به نظر مي رسد ريشه اين رفتار و حرکت هاي امروزي که اکنون به يک عرف و رقابت بدل شده است را مي توان در دو مورد خلاصه کرد: 1- افراط مديران قبلي در  ارضاي نيازهاي انساني کسب  پايگاه اجتماعي،  جلب احترام و ديده شدن  و 2-  عملکرد غير حرفه اي و ناآگاهانه برخي اصحاب رسانه در گذشته.

براي رفع اين معظلات بايد از تمامي همکاران رسانه اي تقاضا نمود که محض رضاي خدا بگذارند مديران کارشان را بکنند و با انتشار بي مورد اخبار و تصاوير چه در نشريات مکتوب، چه رسانه هاي مجازي و چه صدا و سيما ايشان را به حاشيه نبرند، چرا که براي خدمت بدون منت و چشم داشت به مردم راهي بس طولاني و براي رفع مشکلات و چالش هاي موجود کارهايي مهمتر از آنچه تا کنون انجام شده پيش روي است و اگر هدف از خدمت در درجه اول جلب رضايت و کسب عنايت الهي است، "آن که بايد صداي گردوها را بشنود، مي شنود"!! 

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس