جمهوری اسلامی ایران مفتخر است که همواره آمار چشمگیری از مشارکت مردم در انتخابات را به خود اختصاص میدهد و در عرصههای مختلفی که حضور مردم به معنای تایید نظام مقدس اسلامی و حمایت از رهبری و ولایت است شاهد اتحاد میلیونی مردم ایران در برابر چشم جهانیان هستیم، قومیت، دین، مذهب، شغل، موقعیت اجتماعی، سلیقه سیاسی و پوشش و حجاب هم در این اتحاد هیچ نقشی ندارد و همه در کنار هم هستند.
یکی از مسایلی که به ویژه در اواخر دهه هفتاد موجی از نگرانی را در میان قشر مذهبی و دلسوزان انقلاب اسلامی و اسلام عزیز ایجاد کرد موضوع بدپوششی و بدحجابی و گسترش این معضل سخیف و زشت اجتماعی در جامعه بود، پدیدهای که با خود آسیبهای بیشماری را به دنبال آورد و مانند یک مرض واگیردار از نسلی به نسل دیگر و از فردی به فرد دیگر امکان انتقال دارد و البته شواهد گواه این است که منتقل نیز شده است، به عقیده کارشناسان؛ بالا رفتن آمار طلاق و پایین آمدن آمار ازدواج، بزهکاریهای اجتماعی نظیر تجاوز به عنف، خودفروشی و به طور کلی گسترش فساد و فحشاء در جامعه ارتباط مستقیم با پدیده بدجابی و بدپوششی دارد.
ابتدا باید متذکر شد حجاب و پوشش تنها مختص به بانوان نیست و آقایان هم لازم است حدود خود برای پوشش در جامعه را رعایت کنند و همانطور که پوشش نامناسب خانمها موجب سلب آزادی اجتماعی و امنیت روانی جامعه میشود بدپوششی آقایان نیز همین آثار را به دنبال دارد.
نکته دیگر اینکه عدم رعایت حجاب اگرچه از دیدگاه مراجع قضایی دارای کیفر و به نوعی جرم محسوب شده است اما مساله عدم رعایت حجاب جزء گناهانی است که در نصوص اسلامی دارای حد شرعی نبوده است، یعنی در هیچ آیه از قران کریم و حدیث و یا روایتی ذکر نشده است کسی که حجاب و پوشش اسلامی را رعایت نکند باید توسط حاکم شرع حد زده شود بلکه در زمینه حجاب و پوشش آنچه که مطرح شده است بحث امر به معروف لسانی با حفظ شرایط لازمه است، در حقیقت اسلام از ابتدا مساله حجاب را در حوزه فرهنگی و نیازمند کار فرهنگی قرار داده است نه اینکه موضوع امنیتی و نیازمند برخورد قضایی و دخالت نیرویهای امنیتی و انتظامی باشد.
اما متاسفانه علیرغم اینکه به خوبی واضح و روشن است که موضوع بدحجابی و بدپوششی تنها با اقدامات فرهنگی و فرهنگسازی در زمینه حجاب و اقدامات ایجابی پیرامون ترویج حجاب و ادله عقلی و نقلی حجاب حل و فصل خواهد شد، جریانی در کشور همواره در تلاش بوده است تا برخوردهای سخت و خشن و خارج از محدوده شرع و عقل و قانون انجام دهد، اگرچه بعدها بنیانگذاران افراطی همین جریانات به خارج از کشور رفته و اساسا منکر دین و شرع شدهاند اما میراث شوم آنها در کشور همچنان باقی است.
یکی از مشکلاتی که در زمینه پوشش و عفاف و حجاب بخشی از جامعه به آن مبتلا شده است تقسیم افراد به دو دسته با حجاب و بدحجاب است، موضوعی که وجه شرعی و حتی عقلی ندارد و تنها عدهای از روی ناآگاهی و تعصب چنین تقسیماتی را رقم میزنند و خواسته یا ناخواسته در آتش یک اختلاف مردمی که در نهایت به زیان و ضرر دین تمام خواهد شد دمیده و نه تنها برای رفع معضل بدحجابی گامی برنمیدارند بلکه موجب انزوای حجاب به دلیل خشن و غیرمردمی جلوه دادن آن میشوند.
از قضا رسانه ملی هم در مناسبتهای مختلف به نوعی پرچمدار این تقسیم بندی شده و به نحوی رفتار میکند که انگار افراد بدحجاب از کرهای دیگر به کشور ما آمدهاند و علاقهای به انقلاب، اسلام و کشور خود ندارند، با چنین تفکری است که در راهپیماییها و انتخابتها شاهد هستیم که بخش عمده تصاویر تلویزیونی به خانمها و آقایان دارای پوشش نامتعارف و به اصطلاح بدحجاب اختصاص داده میشود، گویی تنها افراد محجبه حق دارند انقلابی باشند!
آنچه که باید به خوبی به درک آن رسید این است که نیروی انتظامی مرجع مناسبی برای برخورد با بدحجابی نیست، موضوعی که مسوولان ناجا نیز به آن اذعان داشته و خواستار رسیدگی دستگاههای فرهنگی به این مساله هستند، قطعا مسوولان نیروی انتظامی به خوبی درک کردهاند که برخورد انتظامی با بدحجابی گامی است در راستای همین دوقطبی سازی خطرناک، یعنی شخص بدحجاب در زمره افراد قانون شکن قرار میگیرد، فرد قانون شکن هم از جامعه مطرود و جدا است، حال با توجه به گسترش این پدیده در جامعه باید اینگونه مردم ایران را توصیف کرد، عده زیادی که قانون شکن هستند و عده زیاد دیگری که قانون مدار هستند، این تقسیم بندی میتواند موجب عُجب دسته دوم و سرخوردگی دسته اول شود که این موضوع بستر ساز اقدامات خطرناک و ادامه دار این دو قطب علیه یکدیگر خواهد بود.
به خوبی واضح است که نباید مسوولان ناتوانی خود در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را با دامن زدن به این دوقطبی خطرناک جبران کنند بلکه باید اقشار مذهبی و محجبه به خوبی توجیه شوند که موضوع بدحجابی دلیلی برترک مراوده و اتخاذ مواضع سلبی علیه افراد مبتلا به این فرهنگ غلط نیست همچنین نباید فشارها بر افراد بدحجاب آنها را به سمت و سوی انتقام گیری از دین و افراد دیندار ببرد بلکه باید همراه با ایجاد فضای آرامش و دوستی و مودت در میان تمام اقشار فکری و عقیدتی فرهنگهای صحیح و حقایق دین را با ادله عقلی توام با دلایل نقلی ارایه کرد و با استعانت از صبر و تلاش مخلصانه و مستمر منتظر به ثمر نشستن نهال فرهنگ دینی در جامعه بود.