احتساب - کیاست – هادی صداقت - در این نوشتار به تغییرات اقتصادی و اجتماعی ایران و کشورهای ترکیه، کره جنوبی و ویتنام از سال ۱۹۵۰ میلادی (۱۳۲۸ شمسی) تا ۲۰۲۰ میلادی(۱۳۹۹ شمسی) پرداخته شده است. علت انتخاب این سه کشور، شباهتهای تاریخی، فرهنگی، صنعتی و سیاسی آنها و ایران است.
۱. تولید ناخالص داخلی
* در سال ۱۹۵۰، تولید ناخالص داخلی (GDP) ترکیه ۲۲ درصد بیشتر از ایران بود. GDP کره جنوبی و ویتنام برابر با ۶۰ درصد از GDP ایران بود.
در سال ۱۹۷۷ که آخرین سال «عادی» پیش از انقلاب محسوب میشود، اقتصاد ایران با پیشرفتی قابل توجه، ۲۶ درصد بزرگتر از ترکیه، ۶۵ درصد بیشتر از کره جنوبی، و ۵.۵ برابر اقتصاد ویتنام بود.
پس از انقلاب، اقتصاد ایران نتوانست روند رو به رشد پیش از انقلاب را حفظ کند. در سال ۲۰۲۰، GDP ترکیه و کره جنوبی، بهترتیب، ۲.۴ و ۷.۲ برابر ایران بود. اما GDP ویتنام برابر با ۷۰ درصد از GDP ایران بود.
با توجه بهGDP ، در سال ۱۹۶۰، ایران رتبه ٢٩ را در میان اقتصادهای بزرگ جهان داشته است، در حالی که کره جنوبی سی و سوم و ترکیه سیزدهم بودهاند. در سال ۱۹۷۷، ایران به رتبه ۱۸ ارتقا یافته بود و کره جنوبی و ترکیه در رتبههای ۲۸ و ۲۰ قرار داشته بودند.
* در سال ۲۰۲۰، ایران به رتبه ۲۷ تنزل پیدا کرد، در حالی که کره جنوبی و ترکیه، بهترتیب، به رتبههای ۱۳ و ۱۸ ارتقا یافتند. کشورهای تولیدکننده نفت، از جمله عربستان و مکزیک، نیز در حال حاضر جزء ۲۰ اقتصاد برتر دنیا هستند؛ در حالی که ایران، بهعنوان یکی از بزرگترین منابع نفت و گاز جهان، میتوانست به راحتی جزء این بیست کشور قرار گیرد.
۲. درآمد سرانه
طی «سی» سال آخر قبل از انقلاب، درآمد سرانهی کشور ۳.۲ برابر شد، در حالی که این میزان در «چهل» سال پس از انقلاب، فقط دو برابر شده است.
۳. توزیع درآمد و میزان فقر
توزیع درآمد در ایران هم مانند ترکیه و کره جنوبی بهبود یافته است، اما در ویتنام ضعیفتر شده است. البته تا سال ۲۰۲۰، همچنان تقریباً نیمی (۴۵.۶ درصد) از ثروت ایران در اختیار بیست درصدی بود که بیشترین درآمد را داشتند، اما در مقایسه با سال ۱۹۹۰، این آمار اندکی بهتر شده است (در سال ۱۹۹۰، این رقم ۴۹.۴ درصد بود).
البته فقر هنوز هم یکی از بزرگترین مشکلاتِ جامعه و مردم ایران است. طبق آمارها از هر پنج ایرانی، یک نفر زیر خط فقر است و تقریباً ۴۰ درصد نزدیک به فقر هستند. تقریبا دو سوم فقرا را زنان تشکیل میدهند.
۴. فرصتهای ازدسترفته
رشد بسیار اندک ایران دلایل داخلی و خارجی دارد. در میان دلایل داخلی، دو مورد نقش پررنگتری دارند:
یک، ملیگرایی و مصادرههای بعد از انقلاب که به نابودی طبقه صاحبصنعت و کارآفرین منجر شد. پس از انقلاب، بیشتر افراد این طبقه به کشورهای دیگر مهاجرت کردند و این به معنای خروج سرمایه عظیم مالی از کشور بود.
دولت ها نتوانستند در این چهل و اندی سال، طبقهی کارآفرین «واقعی» و مستقل بسازند. از این نظر، ایران عملکرد ضعیفتری نسبت به سایر کشورها دارد. از نظر آزادی اقتصادی، ایران رتبهی ۱۵۶ را در میان ۱۸۰ کشور دارد. در حالی که کره جنوبی، ترکیه و ویتنام، بهترتیب، در رتبههای ۲۷، ۵۸ و ۱۴۱ قرار دارند.
دو، ازدستدادن سرمایه انسانی. آمار باسوادان ایران نسبت به قبل انقلاب پیشرفت قابل توجهی داشته است. اما برخلاف باور عموم، نمیتوان تنها با اکتفا به تعداد باسوادان، تصویر جامعی از سرمایه انسانی یک کشور به دست آورد. ایران نتوانسته از توانایی و تخصص جمعیت تحصیلکردهاش استفاده کند. مشارکت نیروی کار در ایران تنها ۴۵.۱ درصد است. این رقم در کره جنوبی، ۶۱؛ ترکیه، ۴۹.۴ و ویتنام، ۷۷.۵ درصد است. میزان بیکاری در ایران، ۱۲.۹؛ کره جنوبی، ۳.۱؛ ترکیه، ۸.۷؛ و ویتنام، ۲.۲ درصد است.
*از نظر آمار زنان شاغل هم ایران یکی از ضعیفترین عملکردها را در میان کشورهای جهان دارد. با وجود اینکه زنان ایرانی بیش از ۶۰ درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهها را تشکیل میدهند، تنها ۱۷درصد از آنان، شاغل هستند. درحالیکه در کره جنوبی، ترکیه و ویتنام، بهترتیب، ۵۲، ۳۲ و ۷۳ درصد از زنان شاغلند. صندوق بینالمللی پول تخمین زده اگر از زنان در حوزههای اقتصادی استفاده میشد (تحت شرایط مشابه)، میزان تولید ناخالص داخلی ایران به تقریباً ۴۰ درصد افزایش مییافت.