احتساب – این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید - کسانی که سر و کار زیادی با شبکههای اجتماعی دارند، احتمالا خواندهاند که ابوسعید ابوالخیر وقتی مردم به او گفتند گوشت گران شده، پاسخ داده ارزان میکنیم، نخریم و نخوریم تا ارزان شود! حالا چه ابوالسعید ابوالخیر چنین افاضاتی داشته یا نداشته و فارغ از اینکه آن عارف فقید هیچگاه مدعی علم اقتصاد نبوده و اصولا در قاموسش دنیا مثل ریگ بیابان بوده یا اینکه گوشت خواری تا چه حد مورد تایید ایشان بوده اما تجربه این چند سال در ایران، تا حد زیادی با مبانی عرضه و تقاضا، اصول اقتصاد بازار و همچنین آنچه مکاتب چپ در حوزه اقتصاد از آن سخن میگویند، تفاوت و گاه تنافر داشته تا جایی که به رغم کاهش تقاضای موثر خانوار در مورد بسیاری از خوراکیها و برای مثال گوشت، بازار آزاد وضعیتی وحشتناک را رقم زده و از سوی دیگر تزریق دلار یارانهای(4200 تومانی) بنزین روی آتش است، سختگیریهای نظارتی پاسخ عکس داده و همچنان که تورم مصرف کننده در گروه خوراکی مرز 50 درصد سالانه را در مینوردند!
اما آیا لازم است برای درک آنچه بر قدرت خرید دهکهای میانی و پایین اقتصادی جامعه رفته است، به اعداد، ارقام، شاخصهای اعلامی از سوی مرکز ملی آمار و گزارشهایی که کاهش نرخ تورم نقطه به نقطه را روایت میکنند، دست یازید یا کافی است سری به خردهفروشیها، لباسفروشیها یا حتی کتابفروشیها زد تا از کاهش قدرت خرید اقشار سابقا متوسط مطلع شد؟ تورم و کاهش قدرت پول، اگرچه ممکن است در ابتدای کار، خبر خوشی برای صادرکنندگان باشد اما افزایش نابرابر سطح حقوق و دستمزدها در کنار کاهش امنیت شغلی به واسطه فراوانی نیروی کار و ظرفیت پایین اقتصاد کشور در ایجاد اشتغال پایدار، عملا وضعیتی را پدید آورده که رکود تورمی و نرخ رشد منفی، سفرههای شهروندان را کوچکتر کرده است، همانطور که کاهش اندازه سکههای 25 توانی از دهه هشتاد تا مرحلهای که ضرب سکه پانصد تومانی هم صرفه نداشت و حالا هم طرح حذف چهار صفر از پول ملی، همگی نشان از آب رفتن کیک اقتصاد خانوار دارد.
در این میان تورم گروه خوراکیها، ملموسترین عارضه تورمی است که دهکهای میانی و پایین جامعه آن را با پوست و گوشت خود حس میکنند، یک پاکت شیر هزار تومانی که 900 گرم بیشتر وزن ندارد، تا چهار هزار تومانی شدن فقط 400 تومان فاصله دارد و یک قرص نان 500 تومانی با همان وزن و چانه، آماده 700 تومان شدن است، بازار پروتئینهای حیوانی هم که قصدی برای جدا شدن از سقفهای سال پیشین را ندارد و عجیبتر از همه وقتی گوجهفرنگی عمدهای برای کارخانهها حداکثر کیلویی هزار تومان تمام میشود و با نرخ 20 هزار تومانی در هر 900 گرم به دست مصرف کننده میرسد.
با این همه آیا با وجود تولیدات داخلی موادغذایی که معمولا شامل مالیات زیادی نیستند و هزینههای تولیدشان در ابعاد صنعتی به مراتب کمتر از همتایان خارجی آنهاست، چرا از معادله دلار 18 هزار تومانی پیروی میکنند و حتی با وجود تخصیص ارز 4200 تومانی، کماکان مشغول چسبندگی خود هستند!
احتساب تلاش کرده تا افزایش قیمت اقلام خوراکی در کشور را از جوانب مختلف بررسی کرده و به ارزیابی آثار آن بر کیفیت زندگی شهروندان طبقات درآمدی میانی و پایین جامعه بپردازد، در ادامه مشروح گفتگوهای احتساب با حیدرعلی عابدی سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان و نماینده مردم فریدونشهر در مجلس شورای اسلامی و موسی صالحی متخصص تغذیه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز؛ صاحبنظران و کارشناس این حوزه را خواهید خواند؛
برای شروع، فکر میکنید سود افزایش بهای اقلام خوراکی یا همان ارزاق عمومی به جیب چه کسانی میرود؟ اخیرا در مورد گوشت با حذف دلار یارانهای، قیمت آن از ترقی باز ایستاد؟!
عابدی: دلالان و سودجویان با افزایش بهای اقلام خوراکی بهرههای هنگفتی کسب میکنند اما مجلس میتواند در مسیر قانون تصویب هدفمندی یارانهها حرکت کند و اتخاذ یارانههای پنهان کالاهای اساسی توسط برخی را قطع کرده و فقط یارانه 45 هزار تومانی را برای اقشار آسیبپذیر افزایش دهد البته اینکه چقدر چنین ایدهای عملی گردد را باید کارشناسان اقتصادی اظهارنظر کنند اما ظاهرا با اجرای آن نفع سوبسیت خرید اقلام اساسی برای عدهای خاص محدود خواهد شد. سوبسیت بعضی از کالاها همانند برنج، شکر و روغن که جز ضرر عایدی بر سلامتی جامعه ندارد نباید پرداخت شود زیرا اکنون با واگذاری چنین سوبسیتهای ارزانی، شیرینیفروشیها قیمتها را به خواست خود نرخگذاری میکنند.
عاقلانهترین اقدام برنامهریزی در جهت افزایش یارانه 45 هزار تومانی خانوادههای ضعیف است که در برنامه ششم توسعه مصوب شده که خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی یک پنجم حقوق پایه کار را سالیانه دریافت کنند که برنامهریزی و اجرای چنین اقدامی برای بهبود وضعیت دهکهای پایین و آسیبپذیر هم بسیار سودمند خواهد بود.
صالحی: بازار و سود حاصل از خرید و فروشها از معادلهای پیچیدهای برخوردار است که حتی یک متخصص اقتصاد هم با دقت و استناد به ارقام و آمار مستند باید بتواند در خصوص اینگونه مسایل اظهارنظر کند که سود گرانی ارزاق عمومی به جیب چه کسی رفته و اکنون هم میرود. زیرا بسیاری از مسایل جنبه خارجی نداشت که با تاثیرپذیری از افزایش قیمت دلار نرخ آنها هم سیر صعودی داشته باشند. اما متاسفانه چنین رخدادی بهای کالاها را افزایش داد و باوجود تغییر دلار از 17 به 12 هزار تومان همچنان قیمتها بدون تغییر بالا مانده است.
در این شرایط بازار ما بازار التهاب است که امنیت اقتصادی داخل آن نیست و ترس و نگرانی بر مردم حاکم شده است؛ مثلا فروشنده حبوبات تصور میکند چنانچه امروز کالای خود را با قیمت A بفروشد باید فردا همان کالا را با نرخ 5+A خریداری کند و تصمیم به عدم فروش آن خواهد کرد. شهروندان امنیت اقتصادی ندارند و از آینده خود وحشت دارند، بنابراین در چنین وضعیتی قیمتها بالا میمانند. باوجود کاهش دلار شرایطی که امنیت اقتصادی را برای جامعه فراهم کند هنوز ایجاد نشده است.
آیا اینکه گفته میشود کاشت یا فرآوری و تولید بسیاری از اقلام غذایی در ایران نسبت به کشورهای اروپایی یا آمریکا گرانتر تمام میشود واقعیت دارد؟ اگر درست است دلیل آن چیست و چرا باید مصرف کننده ایرانی هزینه کالایی را بپردازد که میتوان آن را ارزانتر تهیه کرد؟
صالحی: به عنوان مثال رنج برنج داخلی 17 تا 20 و شمالی آن از کیلویی 20 تا 30 هزار تومان است که در مقایسه و عرضه برنجهای وارداتی پاکستانی و هندی با کیلویی 5 تا 9 هزار تومان تفاوت قیمتهایی وجود دارد اما به دلیل نبود اطلاع کافی از محتویات کاشت زمینهای خارج از کشور مثلا آلودگی محیطی، زیستی و آرسنیک نمیتوانیم به آنها اعتماد داشته باشیم، از سوی دیگر سوال این است که ما چقدر بر کیفیت ورود چنین کالایی نظارت داریم؟ باید بگویم تقریبا کنترلها بسیار اندک است!
هر کدام از منابع غذایی بررسیهای خاص خود را دارد و نباید تمام کالاها را حتی با وجود ارزانی آنها وارد کنیم. البته واردات برخی از کالاها به این صورت نیست، برای نمونه گندم خارج از کشور با توسعه بالا، کیفیت مناسب، تولید پروتئین مطلوبتر نسبت به گندم داخلی و ارزانتر تمام شدن برای ما بسیار به صرفهتر است، زیرا برخی مناطق از نظر آبی وضعیت مناسبی نداشتهاند اما منابع موجود هم صرف کاشت گندم شد در حالی که برای حفظ منابع آبی میتوانستیم گندم وارد کنیم.
با فرض ضرورت اهتمام به تولید داخلی و تامین امنیت غذایی در داخل مرزها، چه راهکارهایی برای کاهش فشار بر دهکهای میانی و پایین درآمدی جامعه وجود دارد؟ پرداخت یارانه نقدی، افزایش سطح حقوق و دستمزد یا یارانه دادن به تولیدکننده در جهت تعادل بازار!
عابدی: با توجه به آنکه بیشترین فشار در شرایط اقتصادی موجود بر دوش خانوارهای ضعیف است برای رفع مشکلات در مجلس تصمیم بر آن شد که کوپن الکترونیکی صادر کنند و کالا به مردم بدهند زیرا در وضعیت فعلی با وجود اقسام قاچاق معکوس، مستقیم و بسیاری از معضلات دیگر کنترل اقتصاد مملکت کار سختی است اما اجرای سیاست کوپن که در دوران 8 سال دفاع مقدس جوابگوی دغدغهها بوده در حال حاضر هم میتواند قابل اجرا باشد؟
صالحی: حمایت از تولیدات کشاورزان داخلی هم به نفع امنیت غذایی و هم امنیت اقتصادی مردم است و در این زمینه باید از واردات تولید کالاهای مشابه داخل هم جلوگیری شود و دولت با اقدامات مستقیم مداخلهگرانه خود و ذخیره صحیح محصول باید از پایین آمدن قیمت محصولات در جهت ضرر کشاورز دخالت کند. زیرا کشاورزان در کنار امنیت اقتصادی خودشان میتوانند امنیت غذایی ما را هم تامین کنند.
اگر بخواهیم وارد بحث امنیت غذایی بشویم، فکر نمیکنید افزایش قیمتهای بعضی گروههای اقلام خوراکی مانند لبنیات، پروتئین حیوانی و حبوبات، باعث کمتر شدن سهم آنها در سبد غذایی خانوار شده و این کاهش ریسک بهبود شاخصهای سلامت همچون میانگین قد، وزن کودکان یا بهرهوری جسمی و عصبی شهروندان و نیروی کار را بالا میبرد؟ تبعات آن در آینده چه خواهد بود؟
عابدی: با اجرای سیاست کوپن الکترونیک امنیت غذایی اقشار آسیبپذیر کاملا تامین خواهد شد زیرا در این طرح قیمت کالاهای اساسی با ارایه سهمیه به خانوارها کنترل شده و مابقی اقلام در بازار آزاد عرضه میگردد و دیگر سوبسیتها فقط برای عدهای خاص و با بهرههایی بالا سرازیر نمیشود. زیرا افرادی که درآمدهای خوبی دارند اکنون چندین برابر دهکهای پایین جامعه سوبسیت دریافت میکنند.
صالحی: برخی از موارد بسیار ضروری کنترل شد همانند نان، اما متاسفانه ارزش غذایی نان موجود در بازار ما به دلیل عدم تامین انرژی مورد نیاز و نبود تاثیرگذاری بر رشد کودکان و ایجاد کبد چرب، چاقی، دیابت، فشار خون بالا و ضعف گلوتن در گندم دچار مشکل است. زیرا به دلایل عجیب و تاملبرانگیزی ویتامینهای گروه B را از گندم میگیرند و یا میفروشند و یا جز ضایعات دور میریزند و یا به حیوانات میدهند، اما به هر علت دست مردم نمیرسد.
از گذشتههای دور با تامین پروتئین بدن از طریق گیاهان، غلات و حبوبات؛ گوشت قرمز کالای ضروری سفرههای خانوار نبوده و اکنون هم با گرانی کمتر مصرف میشود، بهعنوان متخصص تغذیه از اینکه گوشت دست مردم نمیرسد بسیار خرسندم زیرا کبابی و سرخ آن ارزش غذایی ندارد مگر اینکه همانند کهن دیزی با آن پخته شود. در خصوص لبنیات دو بعد گرانی و آلودگیهای سمی آن مدنظر است زیرا با گرانیها، سفرههای ایرانی غنی از کمبود منابع کلسیم شده و از سوی دیگر علوفههای سمپاشی بدون کنترل سم آنها و ذرات استخوانهای خرد شده به دامها داده میشود که در بررسیها شیر این حیوانات دارای مشکلاتی است.
تغییر محتوای سبد غذایی روزانه طبقه متوسط و نیروی کار چه مشکلاتی برای کارفرماها، صندوقهای تامین اجتماعی و بیمههای درمانی به وجود آورده است؟
عابدی: تغذیه مناسب سلامت افراد جامعه را تضمین میكند به طور قطع میتوان گفت تغییرات قیمتی و کاهش قدرت خرید در دهکهای مختلف دارای اثرات متفاوتی است، در حال حاضر با نابسامانی مصرف موادغذایی افرادی که وضعیت مالی آنها متوسط به بالا است چندین برابر قشرهای ضعیف از سوبسیتهای دولتی استفاده میکنند که چنین مسالهای هم به اقتصاد کشور و هم دهکهای پایین لطمه میزند.
صالحی: هر سه مورد کاملا آسیبپذیر هستند زیرا با کمبود انرژی کافی در محیط کار و نیروها بازدهی فعالیتها کاهش مییابد. مثلا اکنون نان موجود در بازار ما بدون ارزش غذایی که فقط تولید متابولیک(چاقی، کبد چرب، فشار خون بالا، دیابت) میکند برای بیمارستانها، دولت از ابعاد مختلف هزینههای دارد. بنابراین بیتوجهی به سبد، سفره و لقمه ایرانی آسیبهای متعددی به تولیدات، صندوقهای بیمه و هزینههای مازاد دولت در بیمارستانها خواهد داشت.
آمار نگران کننده در مورد ضایعات موادغذایی پیش از عرضه، هنوز تغییر چندانی نکرده و کماکان تولید بهینه، بهرهورانه و رقابتی محصول، پاشنه آشیل بخش مهمی از صنعت موادغذایی است! به نظر شما سرمایهگذاری در این زمینه به قصد کاهش قیمت تمام شده محصول چقدر میتواند به افزایش توانایی خرید محصولات منجر شود؟
عابدی: شرایط فعلی ممکلت هم اکنون در حالت تحریم اقتصادی است و افرادی که تجربه 8 سال دفاع مقدس را داشتهاند قاعدتا میدانند تئوری سرمایهگذاری به قصد کاهش قیمت تمام شده محصولات کارایی لازم را نخواهد داشت زیرا در هیچ زمانی فشار بر روی قیمتها چه با سیر نزولی هزینههای تولید و چه با کاهش حاملهای انرژی برای کشاورز جوابگو نیست، بلکه باید کشاورزان تولیدات خود را مطابق بازار روز و عرضه و تقاضا قیمتگذاری کنند و دولت براساس نیاز خانوادهها سوبسیتها را واگذار کند. در حال حاضر با وجود تحریمها نمیتوانیم اقتصاد آزاد بدون در نظر گرفتن یارانههای خانوارهای ضعیف را داشته باشیم.
صالحی: یقینا در این بخش باید سرمایهگذاری شود زیرا ضایعات فقط این نیست که 30 درصد میوههای ضایع را دور ریختهایم بلکه 30 درصد منابع آبی کشور، 30 درصد حق کشاورز و کارگر از هنگام کاشت تا برداشت، 30 درصد بودجه خرید خانواده را نابود کردهایم. اما اگر بر مساله منع ضایعات با بستهبندی مناسب، حمل و نقل به موقع، عرضه صحیح میوه و سبزیجات سرمایهگذاری شود یک سوم از تولیدات کشور، آب و بودجه ملی خانواده حفاظت خواهد شد. در این مسیر باید سرمایهگذاری اقتصادی، امنیتی و فکری صورت بگیرد، امنیتی یعنی مکانهایی متناسب و ایمن فراهم شود که مازاد محصولات مناطق مختلف طی مدت طولانی برای مصارف دیگر استانها در ایام خاص نگهداری و استفاده گردد.
شما به نقش مداخلهگر دولت در تامین ارزاق اولیه در قالب طرحهایی همچون کوپنهای الکترونیکی معتقد هستید یا نه؟ آیا مداخله صرفا باید به موضوع تنظیم بازار در حالت آنومی یا پریشانی قیمتها باشد یا اینکه میتواند به صورت ابزارهای مالیاتی ستانی و مانند آن نیز وارد قضیه شود؟
عابدی: معتقدم که طرح کوپن الکترونیک در حل مشکلات خانوارهای ضعیف جامعه بسیار تاثیرگذار است زیرا قیمت کالاهای اساسی برای افراد آسیبپذیر با هزینههای ماهیانه تعیین میشود و مابقی قیمتها برطبق عرضه و تقاضا آزاد میگردد و دیگر سودجویان فرصت جولان ندارند.
صالحی: اگر در خصوص طرح این سوال گفتگوی علمی و مناظرهای برپا میشد با استناد به اسناد معتبر علمی بیان میکردیم که دخالت دولت در برخی از اقلام بسیار به ضرر مردم تمام میشود. مثلا در مساله گندم و نان با پرداخت سوبسیت به بعضی گندم را 1800 تا 2500 تومان خریداری کرده و با عرضه یک سوم قیمت به آن متقاضیان و تعیین و اعلام نرخها درصدد کنترل قیمت است اما به هیچوجه بر کیفیت نان موجود در بازار و مصرفی مردم نمیتواند دخالت کند و نمیکند. به طوری که واگذاری آرد سفید 18 درصد به نانوانیهای پخت لواش و غیره با درجه حرارت تنورهای 250 تا 350 نان بدون انرژی دست مردم میرسد.
براساس ارقام سازمان وزارت بهداشت آمار متابولیک افراد بالغ در ایران 48 درصد برآورد گردیده که نان و برنج از عوامل اصلی این نوع بیماری شناخته شده که در عدم مرغوبیت نان کشورمان مستقیما دولت عامل آن است و این مداخله شدیدا به ضرر شهروندان است.
البته برخی از مسایل دخالت مستقیم دولت را میطلبد برای نمونه با تولید مازاد محصولات کشاورزی در منطقهای و جلوگیری از ضایعات محصول و زیان کشاورزان دولت باید در حمایت از آنها تولیدات را بالاتر از قیمت تمام شده خریداری کند. اما باید بگویم دولت؛ در بعضی از مباحث نباید مداخله کنید که متاسفانه بسیار دخالت میکنید و جاهایی که باید مستقیما رفتارهای مداخلهگرانه داشته باشید اصلا ورود پیدا نمیکنید.
چشماندازی که شما از حوزه موادغذایی و تقاضای آن در آینده متصور هستید چگونه است؟ آیا امکان فراهم کردن دسترسی کافی، متناسب شهروندان به موادغذایی سالم با قیمتهای مناسب برای آنها وجود دارد و یا باید با رویای آن خداحافظی کنند؟
عابدی: با توجه به تحریمها یکسری موادغذایی خودکفای داخلی وجود دارد که از یک سو با کاهش قیمت آنها قاچاق معکوس رخ میدهد و از سوی دیگر با افزایش نرخها و گرانی دسترسی خانوارهای ضعیف به آن کالاها امکانپذیر نخواهد بود پس دولت باید برای منع از قاچاق معکوس، قیمتها را آزاد کند و بگذارد عرضه و تقاضا ایجاد گردد اما به منظور جلوگیری از آسیب خانوارهای دهکهای پایین از کالاهای اساسی مورد نیاز باید به آنان سوبسیت پرداخت کند که در این بازار بتوانند نیازهای خودشان را تامین کنند.
صالحی: براساس مطالعات تاریخی و گفتههای تاریخدانان هر زمانی که ملت ایران در تنگنای بیشتری بوده فعالیتهای آنها هم افزایش یافته است. کشور ما به این آسودگی دچار شوک شدید در امنیت غذایی نخواهد شد. اما طی 10 سال اخیر براساس آمار و مقالات مستند شاهد کوتاهتر شدن قد کودکان زیر 5 سال و به نوعی سوتغذیه نوجوانان تا 12 ساله هستیم. به طوری که از سال 57 تا 87 با کاهش سوتغذیه از 15 به 5.5 درصد بهترین شرایط رشد کودکان را داشتهایم، مگر ما همان مردم، همان انقلاب و همان حکومت نیستیم که در مقطعی توانستهایم مسایل رشد، وزن و قد فرزندان خود را جبران کنیم اما از سال 88 وضعیت به دلیل سومدیریتها و اینکه دولتها مسایل، حتی امنیت غذایی را سیاسی کردهاند. بنابراین آینده را خیلی نمیتوان پیشبینی کرد ولی امیدواریم حاکمیت و دولت مسئله امنیت غذایی را در اولویت اقدامات قرار دهد تا شرایط مطلوبتر شود در غیره این صورت چشماندازهای آتی بسیار بدتر از وضعیت فعلی خواهد شد.