• يكشنبه 16 ارديبهشت 1403
  • الأحد 27 شوال 1445
  • Sunday 05 May 2024
فرهنگی

فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ

   13 اسفند 1399  3669

خانه مطبوعات، کاخ بلند مدنیت یا ویرانه ای حسرت برانگیز

احتساب – احسان دست نشان - قوام و دوام جامعه مدنی را می شود با نهادهای مدنی و تشکل های صنفی، غیر دولتی و سندیکاهای آن سنجید یا حداقل این چیزی است که بزرگان جامعه شناسی و فیلسوفان سیاسی گفته اند، از سوی دیگر مطبوعات را نیز رکن چهارم دمکراسی نام نهاده اند که سه رکن دیگرش قانون اساسی، نظام پارلمانی و احزاب هستند(این روزها آزادی های مدنی رکن پنجم نامیده می شود) ممکن است بگویید که اینها تکرار مکررات است و هر بچه مدرسه ای می داند، دمکراسی چیست و چه ارتباطی با ارکان چهارگانه یا پنج گانه دارد، با این فرض می توان گمان برد که همان بچه مدرسه ها(که الحق خیلی هم خوب می فهمند) به تاثیر نهادهای صنفی و تاثیر قوت و ضعف آنها بر رشد و بالندگی اقتصادی و اجتماعی اعضای صنف خود و در مرحله بعد جوامع انسانی واقفند.

می توان فرض کرد در این آشفته بازار جهان کرونازده که جایی از بلا دورمانده در آن وجود ندارد، اینجا در اصفهان اهالی قلم، روزنامه نگاران، خبرنگاران و صاحبان حرفه های مرتبط با خبر، خوب می دانند، بهتر از آن می شنوند و در نهایت درک می کنند که چگونه هر روز روزگارشان کبودتر از دیروز است، می شود فرض کرد وقتی آن دکمه لعنتی را به وقت رای دادن برای انتخاب اعضای تشکل صنفی شان فشار داده اند، از ته دل خواهان تقویت این نهاد مدنی وتشکل صنفی هستند و باشندگان سرزمین رسانه ها به این امر واقفند که چگونه در تندباد تغییراتی که لحظه به لحظه دنیای پیرامونشان را در می نوردد، اگر برای غرق شدن عجله ای ندارند، باید اندیشه کشتی کنند و آیا جایی بهتر از تشکلی صنفی! جایی که با نام نهادنش به خانه مطبوعات، مفهومی مضاعف جسته، خانه ای که سقف بالای سر اهالی اش است و دیوارش حریم آنهاست.

تا اینجای کار البته همه اش به فرضیات گذشت، فرض هایی زنده که بر مفروض خود حکم مرگ و زندگی می رانند، بدون در نظر گرفتن این فرض ها و ناآگاهی یا بی تفاوتی مفروض، دق الباب کردن این خانه محلی از اعراب ندارد، به عبارت دیگر وقتی خانه مطبوعات در عمل که هیچ، به خاطر دراز نشدن زبان شماتت دیگرانی از بیرون و درون گود، دست از قلم گرفتن اعضا و جوارح شیر مطبوعات بر نمی دارند، نباید اینگونه گفت که این چنین شیر بی یال و دم و اِشکَم که دید؟

خانه ای که در ابتدای کار خود، هنوز ب بسم االله را نگفته، آب پاکی را روی دست ولی نعمتانش می ریزد و می گوید اگر فکر می کنید پیگیری مطالبات اعضا برای داشتن خانه و کاشانه، خیالی باطل است و خانه وظیفه ای در این مورد ندارد را باید بازهم خانه نامید؟

می توان در تندباد حوادث و دامگه روزگار غدار، به این دیوارها پناه برد، زیر سقفش آرام گرفت و اصلا به قولی دیگر، اصلا می شود روی دیوارش یادگاری نوشت؟

اگر قرار نیست به این مطالبه اعضای صنف مطبوعات که در چهارچوب خانه رسیدگی کرد، برایش راه کار دید و منفعت جمعی را به منافع شخصی ترجیح داد، پس اصولا برای چه در این سرنا دمیدید، چرا پای آن پیرمرد وارسته را دوباره به عرصه ای گشودید که با صلوات بالایش ببرید، آیا جز برای اینکه با الله اکبر پایینش بیاورید؟

اگر خانه مطبوعات نمی خواهد نقشی در تشخیص اهالی مطبوعات از سالوسان، چاپلوسان و نامحرمان داشته باشد و در مقابل مصوبه هایی که خواهان مهندسی حداکثری هستند، خود را بی خیال و صد و هشتاد درجه مقابل درخواست های ناصواب مهندسی کردن جلسات قرار دهند، فکر نمی کنید که در میان مدت، چنان راه را بر تفکرات حذفی و پالایشی می گشایند که بزرگ مهندسان هم از پس آنها نخواهند آمد، هنوز از سیرک و معرکه ای که مصیبت های نامتجانس در نشست خبری شهردار به راه انداختند، چیزی نگذشته است، آینده همین دیروز جلوی چشمتان بود، پیش روی دیدگانتان، نتیجه ضعف، فرتوتی و زوال مطبوعات را دیدید و مرثیه ای که نوید برباد رفتن مختصر آبروی باقیمانده را می داد از دل عربده های خودنمایانِ خود برتر پنداری شنیدید که اگر قوتی از صاحبان اصلی عرصه رسانه در میان بود، کار اینگونه بر همه تنگ نمی شد!

در تمام این دیروزها، به وقت ناخوشی اهالی مطبوعات، روزهای کرونا زده، زمان های در فشار بودن از شدت مصائب و حق خوری ها، خانه کجا بود و حالا که مثلا کشتیبان را سیاستی دیگر آمد، قرار است چه کسی سیاست شود؟ آیا شمایان گمان کرده اید بر مسندی تکیه کرده اید یا بر تختی بی مسوولیت و بی نیاز از پاسخگوی جلوس فرموده اید که اینگونه سرخوشانه آغوش برای غلطیدن به ورطه بی عملی گشوده اید؟ اینجاست که باید پرسید؛ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ؟؟؟

به کجا می روید و فکر می کنید با این دست فرمان قرار است به چه جایگاهی برسید، کدامین ساحل امن در انتظار این کشتی طوفان زده هست که سکان آن را به دست باد سپرده اید؟

بی گمان اگر این نهاد صنفی که قرار است یاور و همراه حافظان رکن چهارم دمکراسی باشد، چنین تیشه به ریشه خود بزند و بر سر شاخ بن ببرد، آیا در چشم اندازی از فردا طلوعی در کار خواهد بود یا باید گفت که مرغ صبح، جوجه مرگ فجیعی را به بیضه نشسته است!

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس