آخر آب که از سر بگذرد دیگر میزانش نه مهم است. چون فقط آن میزان را آنی می داند که شاید برزگر باشد و تمامی خشت های آرزوهای خویش و خانواده اش را بر خیال باطل وجودی آن بنا کرده باشد و با حضور یک حضرت اجل و یک بیان از سر "ناجایگاهی" در رفته، تمامی قصر آرزوها بر ایشان و اهل خانه خراب و محکوم به فنا شود. آخر وکیل مردم شدن گویی در این خاک بی آب به راحتی خوردن آب است و بی قولی و وعده از سر اشکم سیر؛ انگار، پایان ناپذیر...!
خیلی از وکیلان ملت که با هزاران حربه و به زور خود را بر صدر امور می رسانند گویی این رقابت را تنها برای امور دنیوی خویش ادامه داده و الان هم تا کشش حدود نرمال یک شکم زایش چهار یا هشت ساله، گویی را بر رقیب نمیبازند. گویی این بازی در این ملک بی پایان است و داعیه داران وکالت بی انتها...!
این مقالی که شاید بی پایه و اساس می نماید کوته نکته نغزی است برای آنهایی که می دانند و به دنبال رسیدن به مطلوبی مهم؛ سیره در پیش و بی ادعا می روند تا برسند بر مقصود!
دیگر و با زبانی شاید شیواتر بایست پذیرفت که حال کشاورزی مان اصلا خوب نیست اگر وزیر و وکیل تنها در اتاق های دربسته وزارتخانه بر مرور و ارایه طرح های منسوخ و تاریخ گذشته جهان بپردازند دیر زمانی نمی گذرد که بایستی خود بیل به دست گیرند و برای لقمه نانی در دیاری مانند افغانستان، وطن دار؛ زمین شخم بزنند و محصول "آن سرزمینی" به کشت آورند. در چنان شرایطی محتمل است که با اوضاع خاص مشخصه دِین بر مردم و همنوع و هموطن شاید دیگر معنایی برای آن عزیزان از جان بهتر نداشته باشد.
آری؛ همت تنها گزینه ای است که می تواند راهگشای مشکلات کشاورزی ما باشد و تا مسوولان، صرفا مسوولیت را به کف آوردن نان خویش انگارند این فعل اجرایی نمی شود و نهایتا هم برای لقمه نانی همه، پاسوز؛ بیگاری می کشیم.
آری اقتصاد مقاومتی اگر در معنای کامل وجه عملیاتی به خود گیرد گامی موثر برای درنوردیدن مشکلات موجود سد راه می شود و اولین اقدام را بایستی مسوولان انجام دهند و در این مورد خاص وزارت جهاد کشاورزی.
آری؛ همت بلند آر...!