• جمعه 14 ارديبهشت 1403
  • الجمعة 25 شوال 1445
  • Friday 03 May 2024
اقتصاد مقاومتی

حمایت از تولید ملی، ضرورت حیاتی

   18 فروردين 1397  14288

احتساب - ایمان محمدی- در اصفهان خانه ای هست که امروز خانه مشروطیت خوانده می شود و روزگاری متعلق به یکی از مجتهدان این شهر، به نام حاج آقا نورالله نجفی بوده است، خانه ای که حالا بخشی از آن شکل موزه به خود گرفته، خاطرات زیادی در خود دارد و یکی از آنها که اتفاقا مکتوب نیز هست، عهدنامه ای است میان تنی چند از بزرگان این شهر که خرید البسه و اتمعه خارجی را برای خود، ممنوع و استفاده از کالای وطنی بر اعضا واجب می کند. از این دست اتفاقات در کشور کم نبوده و فرمان های مختلفی از دوره زندیه تا کنون در باب تجارت خارجه و استفاده از کالای خارجی موجود است، از تشویق های کریمخان زند به ترجیح کالای ایرانی به انگلیسی و فرنگی تا حتی فرمان ناصرالدین شاه مبنی بر کوتاه کردن کلاه ها برای جلوگیری از واردات خز و ماهوت از ممالک اجنبی، از دست فرمان ها، جمعیت های وطنی و تلاش هایی که نهادهای مدنی و روحانیت برای کمک به تولیدکننده داخلی و جاری کردن قاعده نفی سبیل انجام داده اند کم نیست.

اما روی دیگر تجارت، سود خواهی است، وقتی کالای داخلی به دلیل ضعف در بهره وری، نو شدگی یا خلاقیت، قابلیت رقابت را با تولیدات صنعتی برخ کشورها از دست می دهد، واردات کالای ارزان، حال بنجل یا مرغوب فرق نمی کند، زیاد می شود، می توان به واردات تن داد، به چه قیمتی؟ ما به ازای آن نفت فروخت یا امتیاز داد و اگر نشد دیگر منابع، حتی نیروی انسانی و در ازای آن کالای مصرفی وارد کرد، برایش بازار مصرف ساخت و مصرف کننده تربیت کرد، آن وقت ما چه خواهیم داشت؟ اقتصادی وابسته به فروختن، اگر هم نباشیم آب از آب اقتصاد جهان تکان نمی خورد.

راه دیگر بلندتر کردن دیوار تعرفه هاست، راهی که سال هاست آزموده ایم، حاصلش هم قاچاق و رانت و فساد است، قصه ای که برای امروز و دیروز نیست، بعد از انقلاب و تقاضای عمومی نخبگان برای رشد صنایع داخلی، بلبشوی تعرفه فراگیر شد، از افزایش عوارض گمرکی بر کالای غیرضروری تا امحای محصولات قاچاق حتی شلور جین که ظاهرا حاصلی نداشت جز استهلاک منابع انسانی در مقابله با آن و ایجاد زمینه فساد، رشا و ارتشا که خود هزینه های بیشتری بر پیکره اقتصاد و معیشت ملی وارد کرد و می کند.

از آنجا که مسوولان، ید طولایی در افتادن به این سر و آن سر بام داشته و دارند، بعضی دولت ها به طور کلی به سمت دنیای بی تعرفه حرکت کردند اما دنیایی یک طرفه که به دلیل عدم عضویت ایران در اتحادیه تجارت جهانی که بعدها سازمان تجارت جهانی خوانده شد، تنها ما را به عنوان واردکنندگانی خوش حساب و دوست داشتنی به دنیا معرفی کرد، خصوصا کشور دوست(دوست همه) عزیز، چین یا همان اژدهای سرخ که دل از خاکسترهای مائویستی سربرآورده و به فرموده دن شائوپنگ، موش سیاه و سفید برایش فرقی نمی کند.

زیاده روی هایی که پاسخ مناسبی جز بیکاری کارگر ایرانی در پی نداشت، کافی است آمار واردات سنگ قبر و دسته بیل مرور شود، البته برخی به غلط وقتی مسوولیت دولت در زمینه واردات و صادرات گوشزد می شود، فکر می کنند دولت برای ورود چوب بستنی برنامه ریزی کرده یا از واردکننده خواسته تا گردوی چینی را برای بالا بردن سهمیه مغزهای خوراکی در سبد خوراکی شهروندان با قیمت نازل وارد کند!

اما بالاخره دولت باید چه می کرد، همه راه ها و نسخه ها از مکاتب مختلف اقتصادی معمول در دنیا آزموده شد، دولت ها پشت سر هم آمدند و مباحثی برای آنها تکرار شد که در طول تاریخ معاصر ایران از قاجار تا پهلوی هم رخ داده بود، ایران کشوری غیرصنعتی با نیازهای دنیای جدید، ایستاده در چهار راه ترانزیت جهانی با مرزهای گسترده و حالا جمعیتی که خواسته هایی فراتر از کرباس وطنی دارد، باید درها را ببندد و تراکتورهای عهد بوق روسیه یا آلمان را مجددا تعمیر کند یا بازارش را به امید افزایش رقابت بخش نحیف صنعتی با غول های خارجی و ارتقای سطح تولیدات بر روی محصولات خارجی باز کند، تعرفه ها را بالا ببرد تا هر روز به یک بهانه کسی یا شرکتی، مجوز واردات بخواهد و وقتی چشم ها باز می شود، حتی باشگاه ورزشی هم واردکننده اتومبیل لوکس خارجی شده باشد؟ راه حل کجاست!

کلیدواژه های نجات بخش

راه حل پایانی که بر سرگردانی سیاست گزاران اقتصادی در بین وضع تعرفه و سیاست درهای باز توسط مقام معظم رهبری بیان شد، اقتصاد مقاومتی بود، درون نگری و برون زایی دو مولفه اصلی گفتمانی بودند که ایشان چند سالی است در پی نهادینه کردن آن در مقام گفتمان اصلی اقتصادی کشور و رهایی از شر تذبذب های آموزه های متداول آکادمیک بین نهادگرایان، نوکلاسیک ها و حتی سوسیالیست های تخیلی بوده است، راهی که قرار است در پایان آن، تاب آوری اقتصادی در برابر تکانه های بازارهای جهانی افزایش یابد، مراودات سالم اقتصادی با جهان بیشتر شده و غول بیکاری نه در درون شیشه که واقعیت تضعیف شده و قابل کنترل با ابزارهای چندگانه حمایتی، آموزشی و جمعیتی باشد.

این گفتمان که هنوز نتوانسته به دلایل مختلف جایگاه اصلی خود را پیدا کند، زمینه های خاص خود را نیز می طلبد، علاوه بر همراهی وزارت خانه های مختلف و عملکرد واقع گرایانه سیستم اداری دولت، به چندین عامل پیش برنده نیاز دارد، شفافیت و سلامت مالی در بودجه، بها دادن به کار بهره ورانه، خلاقیت و نوآوری، کاهش تصدی گری با گرایش به واگذاری امور به شهروندان و البته تلاش برای صادرات و گسترش سبد کالای صادراتی در کنار حفاظت و صیانت از محیط زیست، منابع طبیعی!

در سال های دهه نود تا کنون برای اقتصاد مقاومتی بارها سمینار و همایش برگزاز شده، وزارت خانه گوناگون هر کدام کارنامه های بلندی برای خود ساخته اند اما در عمل هنوز اقتصاد کشور به وضع مناسب یا سطح مورد انتظار نرسیده است، گره اصلی عملیاتی نشدن اقتصاد مقاومتی نه در نسخه های هیجانی بعضی مخالفان و منتقدان برای بستن درها، چرایی خرید خدمت یا هواپیما از خارج یا توصیه های سطحی برای ایجاد کارگاه های تولید محصولات از رده خارج و بدون مشتری نهفته است و نه در صحبت خوشدلانه برخی طرفداران نظریات جهانی سازی که هنوز متوجه سست شدن پایه های تجارت جهانی مبتنی بر روابط فعلی قدرت نشده اند، کسانی که متوجه برخاستن موج های ضد جهانی از دل کشورهای توسعه یافته نیستند، همان ها که چین را در حال بلعیدن اقتصاد جهانی می بینند اما واکنش های غرب از برآمدن ترامپ تا برگزیت و جنگ های تجاری اتحادیه اروپا با رقبایش را غباری زودگذر می پندارند و امید دارند تنها با آمدن سرمایه گذار(که البته در جای خود لازم و ضروی است) مشکلات دود شوند.

کالای ایرانی برای ایرانی

اینان و همه، وزرا، کارگزاران دولتی، نخبگان دو قوه دیگر، فعالان اقتصادی دولتی، خصوصی و حتی خصولتی در کنار عموم شهروندان باید به یاد بیاورند بزرگ مولفه ای که رونق و رفاه را به همراه خود دارد، کلیدواژه های اقتصاد مقاومتی را تحقق پذیر می کند، کلان واژه ای است که امسال رهبر انقلاب آن را مطرح کردند، خرید کالای ایرانی همان گمشده ای است که جلوی چشن همگان بوده و هست، هر چند به واسطه نادیده انگاشته شدن مدت هاست که حالش رو به احتضار، اما با خرید محصول ایرانی امید بهبودش می رود.

خرید کالای ایرانی امروز ممکن است شعار محسوب شود، خاطره تعرفه ها، قاچاق فرض کردن همه چیز یا گران بودن تولید آن در مقابل نمونه خارجی و البته کیفیت پایین برخی از آنها را زنده کند، اما خرید کالای وطنی چند تبصره هم دارد، کسی نگفته واردات کالای خارجی ممنوع شود، سیاست های تعرفه ای مورد نظر نیست و دور ریختن پول و سرمایه برای خرید هر بنجلی به بهانه تولید ملی قطعا از آن نمی توان مستفاد کرد.

تدبیری که رهبری معظم انقلاب آن را بیان کردند را باید در پیوند با تعبیری که از غیرت و تعصب در برابر کالای ملی داشتند دید، این کلیدواژه ماندگار یعنی فراتر رفتن از دستورالعمل ها و بخش نامه های دولتی، سر کشیدن به افق های بلندتر و به کار گرفتن سرمایه اجتماعی یک ملت برای رشد و مقاوت در برابر اشتهای سیری ناپذیر سودخواهی بی افساری است که باید همه همه شهروندان این کشور را به یاری خود بطلبد.

کالای ایرانی وقتی می تواند در برابر رقیب خارجی حرفی برای گفتن داشته باشد که قابلیت صادرات داشته باشد، کیفیتی در خور شهروند ایرانی و استانداردی برای دیگر مصرف کنندگان در سراسر دنیا، تولیدی که بهره ورانه بر پایه آشنایی روزافزون جوانان ایرانی با علم و فناوری های نوین شکل بگیرد، روندی که نه با دستور و قانون که با حمیت و غیریت به دست می آید.

اشتباه نشود، غیریت و حمایت را نه در عصبیت که باید با مفهوم بقا ترجمه کرد، بدون شکل گرفتن شناخت همگانی از گفتمان مصرف تولید داخلی، نمی توان فرجام این حرکت امیدوار بود، اگر واردکننده تنها برای افزایش مقطعی سود، بازار را از کالای بنجل پر کند، با بیکار شدن کارگر ایرانی دیگر کسی باقی نخواهد ماند که جنس او را بخرد، با خرید کردن از هر چیز غیرضروری خارجی، بازاری باقی نمی ماند که قوه رقابت با خارجی را داشته باشد و باید به ساز او رقصید.

اینجا دولت، نخبگان و همه ذینفعانی که آب و خاک ایران را از حیات تا ممات در کنار وجود خود دارند، باید به کمک هم بیایند، کالای ایرانی بخرند، به موقع نیاز، تولیدکننده را در افزایش تولید یاری کنند تا به کارگیری نیروی کار بیشتر شود، اگر کیفیت نداشت نقدش کنند، نه با خرید خارجی تیشعه به ریشه او بزنند.

گفتمان حمایت از تولید ملی برای بارور شدن و باززنده شدن ذیل اقتصاد مقاومتی باید آنچنان ملکه ذهن شود که خرید جنس وطنی ارزش اجتماعی محسوب شود تا دیگر شاهد بیکاری کارگر ایرانی، ورشکستگی کارآفرین وطنی و پژمردن نهال های خلاقیت جوانان در برهوت بی تدبیری های ملی نشود. تعصب و غیرت اینجا به کار می آید وگرنه رگ های گردن با هدر دادن سرمایه های ملی هم می تواند کلفت شود، به قول ایرج میرزا ای کاش در دیزی باز نمی ماند، یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود...!

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس