• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
اقتصادی

اقتصاد بیمار با لباس کرونا

   12 شهریور 1399  801

آیا ایران وارد دوران پساکرونا می شود؟

احتسابکیاست - مهدی برزین- مدیرعامل صندوق بین المللی پول می گوید جهان در معرض شدیدترین بحران اقتصادی از زمان رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ است، کسانی که تاریخ خوانده اند و یا حتی فیلم خوشه های خشم بر اساس رمان ماندگار استاین بک با همین نام را دیده اند، با شنیدن این توصیف، ذهنشان خیلی جاها می رود، جاهایی مثل چشم انداز دره ای پیش روی قطاری که ترمز نمی گیرد و لوکوموتیورانش از ترس فلج شده است.

آیا کسی می تواند جلوی سقوط این قطار را بگیرد؟ وقتی جلوگیری از سقوط به معنای شوخی با جان باشد چه؟ کسب و کارها در سراسر جهان برای مدتی نامعلوم به محاق رفته اند، هر کدامشان میانه ای با تجمع مشتری ها داشتند، دارند خواب روزهای شلوغی را می بینند، مردم یا در قرنطینه خانگی هستند(مثل اکثر نقاط دنیا) وگریبان دخل و خرجشان به دست کرونا و چشمشان به دست دولت یا اینکه از نصفه و نیمه هم کمتر، سراغ کار و کاسبی رفته اند آن هم در شرایطی نامطمئن، ناایمن با احتمال بالای اوج گیری شیوع!

به زبان ساده کرونا توانسته بخش عظیمی از نیروی کار را خانه نشین کند و در عین حال، تقاضا برای بسیاری کالاها و خدمات را با رکود مواجه کند، اگر دوست ندارید یا حوصله اش نیست که آمارهای کاهش تولید ناخالص کشورها، بیکاری یا مانند آن را بخوانید، همین یک نکته را در ذهن داشته باشید که آنقدر نیاز به نفت خام کم شده که حتی وعده کاهش بیش از ده میلیون بشکه در روز از سوی اوپک و غیر اوپک، نتوانست اثر قابل لمسی بر بازار بگذارد، یعنی اینکه تقاضا برای سوخت، فرآورده های پتروشیمی و دیگر مشتقات در سراسر دنیا آنقدر پایین است که توانایی تخلیه نفت مازاد در بازار را ندارد.

اثر دومینویی کرونا بر اقتصاد جهانی بخش مهمی از اقتصاد را آفلاین کرده تا بر خلاف بازارهای آنلاین، نیروی کار خود را تعدیل کنند یا به مرخصی اجباری بفرستند.

بررسی بازارهای مختلف نشان می دهد در دو ماه گذشته، خدمات بیشترین ضربه را از کرونا خورده است، رستوران ها، کافه ها، سینماها و خدمات دهندگان رویدادهای جمعی همچون تالارها در کنار کلیه هتل ها، مسافرخانه ها، بوم گردی ها و مشاغل مرتبط با آنها در حال تجربه ای شبیه کما پس از یک تصادف وحشتناک هستند، کمایی همراه با هوشیاری که فرو ریختن بنای کسب و کارشان را به چشم خود می بینند.

تبعات تعطیلی بخش خدمات غذا، نوشیدنی و گردشگری را می توان در صحنه دلخراش جا داد، آنجا که جوجه های یک روزه به خاطر کاهش تقاضا و به تبع آن قیمت با بهانه نبود خوراک طیور معدوم می شوند، این قصه را می شود در پایین آمدن فروش تمامی مواد اولیه مورد استفاده واحدهای خدماتی هم مشاهده کرد. هرچند به ظاهر مابه ازای نقدی چنین کاهش تقاضایی را بتوان در ایران با چند صد میلیاردتومان مقایسه کرد اما در مقابل نباید از نظر دور داشت که ارزش افزوده ایجاد شده از محل تهیه فرآورده های خدماتی در پی کاهش شدید مصرف، دیگر وجود خارجی ندارد، ارزش افزوده ای که تامین کننده حقوق، دستمزد، حق بیمه و مخارجی همچون اجاره بهاست و حالا از کف کارگر و کارفرما رفته است.

دیگر انواع خدمات در اقتصاد شهری از تعمیرات تا فروش لوازم خانگی، خودرو و گوشی های هوشمند و رایانه ها در رخوتی طولانی مدت قرار گرفته اند و در حالی که شهروندان دغدغه چندانی برای پرداختن به سبک زندگی مورد علاقه خود ندارند، تمامی مراکز زیبایی، آرایشگاه ها و پیرایشگری ها در کنار باشگاه های تناسب اندام، واحدهای تولید یا فروش پوشاک و مانند آن تا اطلاع ثانوی به جز تعطیلی خودخواسته یا اجباری، راهی پیش رویشان ندارند. در کنار همه اینها، حمل و نقل مسافر به صورت هوایی، دریایی و زمینی به شدت کم شده تا جایی که از رهاورد کاهش مصرف سوخت چشم بسیاری از مردمان به جمال آسمان آبی روشن شده است.

در این میان وضع دولت ها و دخل و خرجشان خراب و دولت ایران خراب تر، نفت ارزان قیمت و بی مشتری، محصولات پتروشیمی ارزان تر از قبل، رکود مزمن ساخت و ساز، صنایع ساختمانی هم به بحرانی مضاعف در این بخش دامن زده و بیشتر از آن، دولت به اجبار توانایی خود را برای دریافت مالیات را از دست داده است.

اگر فکر می کنید خسارت های کرونا به همین جا ختم می شود، اشتباه کرده اید، در همه جای دنیا، دولت ها برای جلوگیری از گسترش و تعمیق رکود، دست به تزریق حجم عظیمی از منابع مالی در قالب وام های کم بهره، بلاعوض و بسته های حمایتی گسترده زده اند، از بسته دو هزار میلیارد دلاری در ایالات متحده گرفته تا 500 میلیارد یورو در اتحادیه اروپا یا پرداخت جمعی مثل 1200 دلار برای هر نفر در هنگ کنگ که در ایران هم به صورت وام های یک میلیون و دو میلیون تومانی و پرداخت سه ماهه بیمه بیکاری خود را نشان داده است.

آسیب پذیری اقتصاد جهانی از کرونا، امروز خود را در پیش بینی ها از کوچک شدن سه درصدی آن در سال 2020 نمایان کرده و چشم انداز ادامه وضعیت همه گیری یا همان پاندومی ویروس کوئید 19، امیدها به بازگشت رونق به اقتصاد را با تردیدهای بسیاری مواجه کرده است، چشم اندازی که در ایران با توجه به رشد منفی اقتصاد در سال گذشته به رکود نسبی آن در دهه نود خورشیدی، ادامه تحریم ها و از دست رفتن فرصت ها برای اصلاح ساختاری آن، بدبینانه تر به نظر می رسد.

پدرام سلطانی، نایب رییس سابق اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در این مورد می گوید:در این 10 سال‌ اخیر، نرخ ارز بیش از 15 برابر شده که یک تغییر یا شوک بزرگ است که به شدت به اقتصاد کشور آسیب زده است؛ ضمن اینکه تحریم‌های دور اول در حد خود آسیب‌هایی به اقتصاد ایران وارد کرد و تحریم‌های دور دوم در همین بازه 10 سال اخیر، وخامت کار را بیش از پیش کرده است و حال که بحران کرونا هم در چنین شرایطی بر اقتصاد ایران، سوار شده است. بررسی اقتصادهای سرپا و قوی مانند آمریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه و کشورهایی با قدرت‌های مطرح اقتصادی جهان ، نشان می‌دهد که در همین مدت کوتاه، از لحاظ تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، نرخ تورم، بیکاری و ثبات پول ملی بسیار قوی‌تر از ایران بودند و در شرایط نامناسبی به سر می‌برند، اما برای اقتصاد ایران، شوک کرونا مانند این است که جلوی تنفس یک بیمار بدحال بستری که نای ایستادن ندارد را بگیریم.

فشاری که بر گلوی اقتصاد بیمار بدحال ایران وارد می شود البته به همین جا ختم نمی شود، ایران تازه در ابتدای راه است، هنوز دولت و دیگر دستگاه های تصمیم گیر بر سر ادامه محدودیت ها یا لغو آن به جمع بندی مشخصی نرسیده اند، نظرسنجی ایسپا نشان می دهد 53 درصد مردم موافق ادامه محدودیت ها هستند، محدودیت هایی که به قیمت از دست رفتن مشاغل، کاهش درآمدها و پایین آمدن کیفیت زندگی دهک های با درآمد متوسط در مقیاسی عظیم تمام شده و شق دیگر آن مساوی با احتمال انتشار بیشتر ویروس و به خطر افتادن جان تعداد بیشتری از مردم است.

در جای دیگر دوباره ایسپا از نحوه رفتار پس انداز جامعه ایرانی یک نظر سنجی مهمی انجام داده که نشان می دهد بیش از یک سوم جامعه ایرانی هیچ پس اندازی ندارند. این یعنی این بخش در شوک های اقتصادی، بیماری یا حوادث، بسیار آسیب پذیر هستند. این یک سوم در میانه وضعیتی که جز بحران نمی توان نامی بر آن نهاد، تنها می توانند برای تامین معیشتشان به کمک های دولتی متکی باشند، در حالی که پیش از آن هم دهک های پایین تر به واسطه رشد نامتوازن، سینوسی و ناپایدار اقتصادی کشور و توزیع نامناسب ثروت، احتیاج مبرمی به کمک های دولتی و بنیادهای خیریه داشته و دارند و هم اکنون در شرایط کاهش شدید درآمدهای نفتی باید سهم خود از این کمک ها را با بخش بزرگتری از جمعیت کشور سهیم شوند.

ماجرا البته به همین جا ختم نمی شود، دولت برای جبران بخشی از مشکلات خود و البته کاهش ریسک ناشی از هجوم سرمایه های سرگردان به بازارهای ارز و طلا، بزرگترین فروش تاریخ بورس ایران را رقم زد، فروش ده درصد از سهام شستا همراه با تخفیف ده تا بیست و پنج درصدی در شرایط عجیب اقتصادی و اجتماعی به مثابه بازی پرخطری بود که دولت بر سر داشته های خود انجام داد تا جایی که برخی نام آن را دفع افسد به فاسد گذاشته اند و البته این پرسش را هم بی جواب رها کرده اند که در صورت ادامه بحران کرونا، دولت چه تدبیری در آستین خود دارد؟

با همه اوصاف اگرچه دولت تا امروز توانسته با استفاده از برخی منابع ارزی، فروش سهام و کاهش بودجه عمرانی و پایین نگه داشتن تقاضاهای ارزی برای خود زمان بخرد و با ادامه برخی محدودیت ها از شیوع بیشتر کرونا در کشور جلوگیری کند اما با توجه به منابع محدود مالی، درآمدی و دیگر مولفه های کاهنده قدرت اقتصادی دولت در تامین هزینه های طرح هایی چون؛ فاصله گذاری اجتماعی و هوشمند، محدودیت سفر، دستگاه های تصمیم گیر و تصمیم ساز سرگردان بر سر چندین دو راهی گیر کرده اند، آنان همانطور که نتوانستند نسبت به قرنطینه کردن تصمیمی قاطع اتخاذ کنند، در حذف گام به گام محدودیت ها هم دچار تردید هستند، به دستی پس می زنند و با پا پیش می کشند.

در شرایط فعلی و کرونازدگی اقتصاد بیمار ایران، اگرچه دولت تلاش می کند با هم رسانی میان بازار پول و بازار سرمایه به تامین مالی بنگاه های اقتصادی کمک کند اما عدم درمان بیماری های مزمن این اقتصاد و از جمله تصدی گری دولت(دولت در معنای عام) کماکان چالش بزرگ پیش روی دولت است که عوارض مستمر کرونا به آن عمق بیشتری می دهد. دولت و ساختارهای تصمیم گیر در حال حاضر اگر چه تلاش خود را برای جمع بستن میان محدودیت های بهداشتی و ادامه کسب وکارها برای کاهش فشارهای اقتصادی به کار بسته اند اما بدون پرداختن به علل و ریشه های بحران های چندگانه حاکم بر اقتصاد ایران، نخواهند توانست از دره عمیق بگذرند. پساکرونا تنها یک واژه مقید به زمان یا مفهومی انتزاعی نیست، ایران وقتی می تواند خود را در دوران پساکرونا تعریف کند که از شرایط کرونازده و چالش های اساسی خود عبور کند در غیر این صورت تنها تغییری که صورت گرفته، عوض کردن لباس کرونا با خرده چالش بعدی و پیوند زدن آن چالش اصلی اقتصاد در کشور است.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس