• پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
  • الخميس 24 شوال 1445
  • Thursday 02 May 2024
سیاسی

از کیف تا پکن؛

نگاهی گذرا به استراتژی امریکا در قرن بیست و یکم در قبال روسیه و چین

   09 تیر 1401  5765

احتساب - کیاست - ارشک کیانی - کارشناس ارشد روابط بین الملل

استقرار سامانه موشکی دفاعی آمریکا در اروپا:

یکی از مهمترین مباحث مورد مناقشه میان اروپاییان و آمریکا از پایان جنگ سرد تا به امروز، مساله استقرار موشک های هسته ای آمریکا در خاک اروپا می باشد، که اکنون پس از گذشته نزدیک به سه دهه از پایان جنگ سرد این بحث جاری از مرحله آزمایشی به مرحله عملی رسیده است. رییس جمهور آمریکا وظیفه اصلی خود را فراهم ساختن امنیت کشور مبتنی بر بازدارندگی در مقابل حملات به خاک کشور و نیروهای آنها در خارج از کشور استوار نموده، که این سیاست پس از جنگ جهانی دوم همواره خط مشی کلی تمامی روسای جمهور پیشین آمریکا نیز بوده است.

علیرغم مخالفت روسیه و برخی از اروپاییان با استقرار این سامانه موشکی و از دیگر سو استیصال متحدان اروپایی آمریکا در قاره سبز از رویایی مستقیم با فزون خواهی های روسیه، این پرسش همواره برای کاخ سفید مطرح بوده که دلیل عدم همکاری کشورهای غربی اروپا با این استراتژی امریکا چه می تواند باشد؟ برخی از منتقدان اروپایی بر این باورند که برنامه ضد موشکی آمریکا، دفاع امریکا از اروپا را جدا خواهد ساخت، زیراکه پس از استقرار موشکی دفاعی آمریکا در خاک اروپا، ایالات متحده به لاک دفاعی خود فرو رفته و به دلیل عدم احساس خطر از رقبای نظامی خود دیگر ضرورتی را برای دفاع از هم پیمانان خود احساس نکند. سخنی که نیزدر لابلای اخبار جنگ اوکراین از زبان سرگئی لاوروف خطاب به متحدان اروپایی اوکراین با بیانی دیگر مطرح گردید. از دیگر سو ارگان های اقتصادی، سیاسی و سایرسازمانهای مردم نهاد جهانی و منتقدان آمریکا در صحنه بین الملل بر این باورند که اهتمام دولتمردان آمریکایی در به ثمر رساندن نظام دفاع موشکی آمریکایی علاوه برنقض پیمان ضد موشکی بالستیک موسوم به ای بی ام در سال 1972 منجر به گسترش سلاح های هسته ای در جهان خواهد شد که این ادعا همواره با تکذیب کاخ سفید همراه بوده، زیرا که اتخاذ چنین استراتژی را بر اساس سیاست بازدارندگی می داند.

هرچند که سیاست استقرار سامانه دفاعی موشکی ابتدا در زمان نیکسون و سپس در دوره بیل کیلنتون سبب اختلاف نظرهای گسترده میان مخالفان و موافقان این طرح درامریکا گردید، اما وجود زرادخانه های روسیه و همچنین گسترش سلاح های کشتار جمعی و دامنه دار شدن شیوع آن به سایر کشورهای منطقه پس از دوران جنگ سرد و دستیابی کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته ای همچون هند،کره شمالی، پاکستان به این فناوری و از دیگر سو عدم امضای پیمان ای بی ام(پیمان منعقده میان امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در راستای محدود کردن موشک های هسته ای میان برد و کوتاه برد) توسط چین، آمریکا را بیش از پیش در موقعیت تصمیم گیری و اجرای این دکترین استراتژی دفاعی موشکی که برنامه عملی آن را از حدود یک دهه پیش در مناطق شرقی اروپا آغاز نموده، در لابلای جنگ اوکراین درحال تکمیل و تثبیت نهایی این طرح دفاعی موشکی قرار داده است.

به نظر می رسد که امریکا، استقرار سامانه موشکی دفاعی خود در نزدیکی کیف که علاوه بر مهار روسیه تا پکن را نیز زیر پوشش هوایی خود قرارمی دهد را، بعنوان یکی از چند راهکار همه جانبه در جهت محاصره چین، بعنوان بزرگترین تهدید اقتصادی خود در قرن معاصر در پیش گرفته است.

استراتژی آمریکا در قبال روسیه:

روسیه در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود با اصولی مبتنی بر دیپلماسی پایدار و صبورانه و در عین حال فرسایشی از صعب العبورترین پیچ های تاریخی عبورکرده است.

اتحاد با پروس و اتریش در مقابل شبح استیلای فرانسه (دوران ناپلئون)، اتحاد با فرانسه علیه امپریالیست آلمانی، اتحاد با انگلستان، فرانسه و آلمان هیتلری به منظور پرهیز از انزوا و پیوستن به اردوگاه متفقین در جنگ جهانی دوم در مقابل آلمان هیتلری و اتحاد با اروپای شرقی در دوران جنگ سرد، پتانسیل بالقوه ای را می طلبد که این ویژگی ها با جغرافیای پهناور روسیه و توان تحمل مردم آن همخوانی دارد. پیش از بوجود آمدن جنگ اوکراین و بویژه دردهه اول قرن 21 زمزمه های متفاوتی که حکایت از تشتت آراء سیاستمداران اروپایی در قبال روسیه بود به گوش می رسید که این تناقض، ریشه در گذشته های تاریخی کشورها و روابط آنها در صحنه سیاست بین الملل داشته است. آلمانی معتقد بودند که علت اصلی همه این مصایب کنار گذاشتن میراث بیسمارک مبتنی بر "باز گذاشتن گزینه دیپلماتیک با روسیه" می باشد. فرانسه نیز عامل پیروزی و جان سالم به در بردن را از دو جنگ جهانی را اتحاد با روسیه می داند. ولی در انگلستان حافظه تاریخی آنها پیروزهایشان را مرهون ایستادگی در مقابل روسیه می دانند. حال با وقوع بحران اوکراین سیاستهای اتخاذ شده در لندن و پاریس و برلین و واشنگتن، چندان غیر مرتبط با گذشته های تاریخی شان نیست.بریتانیا سیاستهای سختگیرانه تری در مقابل با روسیه در قبال جنگ اوکراین در پیش گرفته است.آلمان علیرغم اعمال تحریم ها همچنان بر موضع گفتگو با مسکو پافشاری دارد و فرانسه علیرغم افزایش کمک های اقتصادی و تسحیلاتی و افزایش همکاری ها با امریکا در مقابله با روسیه وکاهش واردات نفت از مسکو، همچنان نیم نگاهی به سیاستهای تعامل و موازنه قدرت با در نظر گرفتن روسیه در صحنه سیاست بین الملل دارد.

از دیدگاه کسینجر روسیه و ایالات متحده از دیرباز رسالت جهانی را برای ملتهای خود عنوان ساخته اند. وی معتقد است" که در ایده آلیسم آمریکایی همه سهیم می باشند و از آزادی نشات می گیرد، اما ایده آلیسم روسیه از نوعی فرمانبرداری در مقابل حاکمیت ناشی می شود. ایده آلیسم امریکایی از انزواگرایی کشور خود جانبداری می کند ولی ایده الیسم روسیه سبب توسعه طلبی و ملی گرایی شده است. هرچند که ایالات متحده همواره بر این اصل مهم تاکید داشته حضور روسیه را در ظهور عصر جدید صحنه سیاست بین المل محترم شمرده و در صورت ضرورت در راستای امنیت آن مشارکت نیز خواهد داشت، اما به نظر می رسد که پس از وقوع بحران اوکراین و نطق ایراد شده رییس جمهور بایدن در کیف مبنی بر"زمان آن فرا رسیده که با هم پیمانان خود شراکت های اقتصادی را آغاز و توسعه دهیم" سعی در کنترل مسکو با تقویت و گسترش ناتو و همچنین استفاده از ابزارهای اقتصادی چون گسترش پیمان نفتا و ادغام آن با سایر سازمانهای اقتصادی دیگر دارد.

به نظر می رسد که تصممیم گیرندگان کاخ سفید سیاستهای خود را درقبال مساله اوکراین و نقش روسیه در صحنه کلان سیاسی جهان در میان مدت پی ریزی نموده، زیرا که کنترل سیاستهای توسعه طلبانه روسیه را هدفی متوسط و راهی میانبر برای رسیدن به هدف غایی و نهایی خود یعنی مهار و کنترل چین می شمارد.

استراتژی آمریکا در قبال چین:

صرف نظر از مسایل زیست محیطی و آینده منابع آبی در جهان شاید موضوع تقابل دو قدرت اقتصادی و فراگیر جهانی در عرصه نظام بین الملل را بتوان تعیین کننده ترین موضوع برای ترسیم و تعیین شکل جهان در قرن بیست و یکم دانست. صرف نظر از تفاوتهایی که وضعیت سیاسی جهان درشرایط کنونی و دهه های آینده با دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ داشته، نمیتوان از سیاستهای توسعه طلبانه قدرتهای جهانی در هیچ دوره ای از ادوار تاریخ چشم پوشی نمود، که همواره میان ظرفیتهای اقتصادی و نظامی آنها با حد و مرز توسعه طلبی شان رابطه مستقیم و خطی وجود داشته است.

هرچند که دولتمردان چین بر خلاف روسیه مبنای توسعه طلبی خود را مبتنی بر تصرف بازارهای اقتصادی کشورها بنا نهاده تا تصرف مرزهای جغرافیایی، اما جغرافیایی و سیاسی و مسایل ژئوپلتیکی منطقه همچنان در قرن حاضر از چنان اهمیتی برخوردار است که علیرغم حساسیت پکن بر ضمیمه کردن تایوان به خاک خود، آمریکا خود را محق به واکنش و رویارویی نظامی با چین می داند. در حقیقت، این موضوع ملی گرایی و پیشنیه های تاریخی مبتنی بر جغرافیاهای سیاسی مربوط به آن در تاریخ دو کشور است که سبب افزایش تخاصمات و در نهایت صف آرایی نظامی میگردد و نه تضاد میان دو ایدئولوژی سرمایه داری و کمونیستی. هرچند که از دیگر سو می توان ریشه های این ملی گرایی را در تضاد منافع طرفین جستجو نمود. مساله تایوان موضوعی بی شباعت با سرنوشت فلسطین(ازنظر لاینحل ماندن) در خاورمیانه نمی باشد. تایوان، امروزه با داشتن نیروی متمرکز، پویا، کارآمد و اقتصادی شکوفا و با سرعت، در حال تبدیل شدن به یک قطب اقتصادی بزرگ درآسیا می باشد، اما خطر حمله نظامی چین و رویایی نظامی امریکا در این منطقه و به رسمیت شناخته نشدن استقلال این کشور توسط چین، سایه ای خوفناک را بر آینده سیاسی و اقتصادی این کشورانداخته است. مسایلی چون احتمال اتحاد دو کره یعنی ادغام کره صنعتی با کره اتمی و از دیگر سو، شورش و استقلال کره ای های ساکن در خط منچوری و همچنین حمایت امریکا از به رسمیت شناختن دولت تایوان از سال 1995 همواره روابط امریکا و پکن را در هاله ای از ابهامات بزرگ و تنش زا فرو برده است که عکس العمل و عدم خویشتنداری هر کدام از طرفین وقایع بزرگتر و تعیین کننده تری برای آینده جهان در سالهای پیش رو قرن معاصر رقم خواهد زد که پیش بینی هریک از این تحولات چندان نامرتبط با پاسخ به پرسش های ذیل نمی باشد؛

1. سیاستمداران کاخ سفید چه موضعی را در برابر قدرتهای اقتصادی نوظهور جهان بویژه چین بعنوان بزرگترین رقیب خود در قرن بیست و یکم اتخاذ می کنند؟

2. درصورت عدم خویشتنداری هر کدام از طرفین یعنی امریکا و پکن در خصوص مساله تایوان چه واکنشهای عملی در پی خواهد داشت؟

3. نقش تایوان و اتخاذ سیاست آنها در قبال طرح موضوع استقلال و به رسمیت شناختن کشورشان بعنوان کشوری مستقل با جغرافیای سیاسی مستقل یا پذیرفتن چین واحد چه واکنش هایی را می تواند از سوی امریکا به دنبال داشته باشد؟

4. چرا آمریکا و چین هر دو به تحولات و رویدادهای شبه جزیره کره و همچنین دریای چین به شدت حساس بوده و در این منطقه جغرافیایی خاص خود را تا سر حد رویایی نظامی ملزم می دانند؟

به نظر می رسد که با توجه به تغییر نوع مناسبتهای اقتصادی و به تبع آن شکل گیری متفاوت تری از مناسبتهای سیاسی در هزاره سوم میلادی و همچنین تغییرات ویژه اقلیمی جهان بویژه در حوزه منابع آبی و مسایل زیست محیطی و گسترش رقابت تسلیحاتی اتمی در جهان، واشنگتن در نظر دارد که سایر قدرتهای جهانی و منطقه ای را با وضعیت جدیدی که در گذشته در آن قرار نداشته و تجربه اش را نیز نداشته اند مواجه سازد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

پربازدیدترین اخبار

آخرین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس