• پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
  • الخميس 9 ذو القعدة 1445
  • Thursday 16 May 2024
فرهنگی

یک هفته با روزنامه "شهر قشنگ" (3)

   24 ارديبهشت 1401  5429

«فقر فرهنگی»

احتساب - کیاست – وحید ریحانی - در شهر قشنگ دوستان تازه به ضرورت بازنگری چارت سازمانی شهرداری واقف شده اند. همه می دانیم اصل چهارم دمکراسی رسانه می باشد. عالی ترین شکل رسانه در عصر حاضر فضای مجازیست که به حق رسالتش را در حد توان به خوبی اجرا کرده است.

متاسفانه نبود احزاب سیاسی قابل توجه در ایران جهت شکل گیری مطالبه گری از مجراهای قانونی، باعث شده که این روزها رسانه ها جور این پازل گمشده ایران را با تمام مشکلات بدوش بکشند.

در جوامع دمکراتیک احزاب، چشم جامعه بوده و به هر نوع مساله اجتماعی واکنش نشان می‌دهند. زیرا احزاب سیاسی نتیجه تبلور توسعه اقتصادی می باشند.

امروزه این احزاب در ایران بنا به دلایلی وجود نداشته و فضای مجازی با تمام قدرت، روشنگری را در دستور کار خود قرار داده است.

واکنش عالی فضای مجازی در این روزها به آواز نخواندن خواننده معروف در مورد خلیج فارس و یا رصد تهیه سیسمونی برای نوه قالیباف در ترکیه و یا واکنش به کمپین می تو و یا مساله رضا رویگری در خانه سالمندان یکی از هزاران سوژه رسانه ای می باشد که نشان دهنده رصد دقیق و قدرت رسانه ها در فضای مجازی در عصر کنونی بوده و توانسته بر افکار عمومی جهت آگاهی و بالندگی تاثیر بگذارد.

برنامه های کلاب هاوس، بخشی دیگر از قدرت پازل رسانه که مربوط به برخورد اندیشه ها و چالش های سیاسی و غیر سیاسی است که به صورت گروهی اجرا می‌شود، می باشد. کلاب هاوس توانسته است در فضای مجازی در عالی ترین سطحِ دیالوگ، جای خود را کاملا پیدا کند.

به طور خلاصه ما اگر امروز احزاب سیاسی را نداریم در عوض قدرت اطلاع رسانی و مطالبه گری در فضای مجازی و نقد و بررسی در کلاب هاوس که گفتگوی اندیشه هاست را در بهترین حالت داریم.

باید بپذیریم جهان در اوج شکوفایی الکترونیک می باشد که مرز نمی‌شناسد و صیانت از آن معنا ندارد و این قدرت رسانه است که می تواند در سخت ترین شرایط به تولید و باروری اندیشه ها که زیر بنای تحول اجتماعی می باشند کمک کند. و پازل گمشده احزاب ایران را تکمیل نمایند. قدرت رسانه را دست‌کم نگیریم. در شهر قشنگ علیرغم همه تلاش های فرهنگی که صورت می گیرد، فقر فرهنگی کاملا مشهود است.

حوزه فرهنگ در هر کشور مورد احترام است چرا که بخش مهمی از زندگی افراد جامعه را در بر گرفته و با پیشرفت و توسعه نسبت مستقیمی برقرار می کند. نمی توان در یک جامعه انتظار توسعه داشت اما به فرهنگ آن بی توجه بود و به همین نسبت فرهنگ را می بایست از مسایل زیربنایی دانست که در بخش های مختلف تاثیرگذار خواهد بود. البته حوزه فرهنگ به همان نسبت که مهم و تاثیرگذار است، حساس هم هست؛ یعنی نمی توان در حوزه فرهنگ دستوری و با زور عمل کرد بلکه باید چالش های این حوزه را به صورت دقیق رصد کرد و با کمک گرفتن از افراد فعال در همین حوزه، چالش ها را برطرف ساخت. در شرایط فعلی کشور که وضعیت اقتصادی مردم با مشکلات فراوانی همراه است نباید چالش های حوزه فرهنگ از نظر دور بماند زیرا نادیده گرفتن این حوزه به معنای به وجود آمدن مشکلات در حوزه های دیگر است.

در وهله نخست باید تعریفی از فرهنگ ارایه داد که با تعریف متداول قدیمی بسیار تفاوت کرده است. در گذشته وقتی صحبت از فرهنگ می شد، می گفتیم مجموعه ای از آداب و رسوم و مراسم که تحت عنوان فرهنگ می شناختیم. این تعریف به تدریج تغییر کرد و مسایلی در آن پیش آمد و همانگونه که آگاهی ها و آموزش بیشتر شد، اطلاع رسانی ها هم بیشتر شد و باعث رشد فرهنگ گردید. در دنیای مدرن امروز این مسایل وسعت پیدا کرده و در مناطق مختلف، فرهنگ های مختلفی مطرح شده است مانند فرهنگ رسانه، فرهنگ آپارتمان نشینی، فرهنگ رانندگی، فرهنگ فرزندپروری و از این قبیل نمونه هاست. پس مجموعه ای از دانسته هایی است که نمی توان گفت به طور صرف از قبل منتقل شده و می بایست طبق همان هم عمل کرد. بر این مبنا باید هر فردی فکر کند، رشد کند و شرایط جامعه این موضوع را به او منتقل کند تا نیازهای امروز برطرف شود.

با توجه به این نوع تغییری که در معنای فرهنگ اتفاق افتاده، این فرهنگ با چالش هایی مواجه است؛ بخشی از این چالش ها عمومی است که شامل ادبیات ، هنر و ... می شود که در این حوزه کمبودهای اساسی وجود دارد. ایران قدمت و فرهنگ غنی دارد و در حوزه ادبیات و شعر حرف اول و آخر را می زد اما امروز شرایطی پیش آمده که به بهانه های مختلف پس زده شده است. پس آن چیزی که می توانست عام جامعه را نمایندگی کند، کنار زده شد و یکسری مسایل در حوزه فرهنگ، تحمیل شد و گفتند همه چیز همین است.

متاسفانه در حوزه فرهنگ رسانه، کشور با نوعی انفصال مواجه شده است که این اتفاق در بخش های مختلف فرهنگ هم افتاده است که بیشترین نقش را هم رسانه های کمپانی محور دارند که باعث شدند فرهنگ مردم رشد پیدا نکند. پس می بایست یک سازمانی باشد که در بخش های مختلف فرهنگی پاسخگوی مردم باشد و باعث رشد اطلاعات و آگاهی های مردم شود. یکی از بزرگترین سازمان های کشور که در زمینه فرهنگی موثر بوده، صدا و سیما است. این سازمان می بایست تولیداتی که دارد به گونه ای باشد که مردم از آن حمایت کنند، می بایست فرهنگ جامعه ما را نشان دهد اما عملا این اتفاق نمی افتد و برنامه های صدا و سیما بیشتر مربوط به زندگی های لاکچری است و لوکیشن های لاکچری دارد. در صورتی که صدا و سیما می بایست به میان مردم برود، البته نباید فقط محرومیت ها را نشان دهد بلکه در کشور فرهنگ های مختلفی وجود دارد که می تواند به نمایش بگذارد.

صدا و سیما به عنوان یک سازمان در حوزه فرهنگ، می بایست با برنامه های خود بسیاری از هنرمندان که در کشور پس زده شده اند را جذب کند. در صورتی که می بایست در این حوزه کارهای کارشناسی انجام شود تا از یک طرف باعث رشد مردم شود و از طرفی دیگر آگاهی آنها را بالا ببرد.

چالش دیگری که در حوزه فرهنگ در کشور وجود دارد، یک اصطلاحی به نام فرهنگ فقر است. این فرهنگ بسیار نا امید کننده و صدمه زننده است؛ یعنی یک نفر که دردمند است و مشکلاتی دارد، آنچنان تصور می کند که امیدی به روشنایی ندارد. پس مسوولان می بایست با رفتاری که از خودشان بروز می دهند و عملکردهایی که دارند، این احساس را از میان ببرند تا آن چیزی که اسمش فرهنگ فقر گذاشته می شود در جامعه وجود نداشته باشد. وقتی این اتفاق عملی شود آن فردی که فقیر است احساس نا امیدی و تحقیر نمی کند و می داند که حمایت می شود. همه فرهنگ در حوزه مادی نیست بلکه بخشی از آن به اندیشه انسان ها مربوط می شود و بر روی دید آنها تاثیر می گذارد.

چالش دیگر حوزه فرهنگ، فرهنگ سیاسی است؛ فرهنگ سیاسی کشور که می بایست آگاهی هایی به مردم بدهد تا بدانند که حق خودشان چیست؟ در شرایط فعلی چیزی که بر روی آن تاکید می شود این است که به مردم می گویند مقاومت کنید، چه کسی باید مقاومت کند؟ عده ای در خانه های چند میلیاردی خود نشسته اند و فقط به مردم می گویند مقاومت کنید. این مقاومت علاوه بر اینکه گسست و اختلاف طبقاتی ایجاد کرده، در کنار آن موجب نا امیدی گسترده در میان مردم شده است. عده کمی در اوج رفاه زندگی می کنند و بیشتر مردم کارشان از فقر گذشته و تخریب می شوند و به آنها می گویند شما مقاومت کنید تا عده ای که در بالا نشسته اند، زندگی کنند.

آنچه همیشه در حرکت است، ابدی است. اما آنچه موجب حرکت در چیز دیگر می‌شود و خودش توسط نیرویی بیرونی به جنبش درمی‌آید، با توقف آن حرکت وجودش ضرورتا پایان می‌پذیرد. اصل نخستین مبدا ندارد. زیرا اصل نخستین چیزی است که همه‌چیز از آن پدید می‌آید، پس ممکن نیست خود از چیزی دیگر سرچشمه گرفته باشد. اگر اصل نخستین از چیزی دیگر پدید می‌آمد ، نمی‌توانست اصل نخستین خوانده شود. و اصل نخستین چون [ازلی است و] هرگز آغاز نمی‌شود ، هیچ‌وقت هم متوقف نمی‌شود. بنابراین ، آغاز حرکت، از چیزی است که حرکت‌اش از خود است. و چنین چیزی نه می‌تواند به وجود بیاید و نه از بین برود. این سرشت و قدرت منحصر‌به‌فردِ روح است. و اگر فقط روح است که جنبش آن از خودش است، بی‌تردید سرشت روح ازلی و ابدی است.

در شهر قشنگ پیشاپیش به پیشواز آمدن رییس جمهور رفته اند. با توجه به موقعیت شهر اصفهان در بین ۱۰ شهر تاریخی جهان، وزارت کشور و سازمان امور اداری و استخدامی باید موظف شوند جایگاه متناسب با موقعیت این شهر در ساختار سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان در سطح معاون وزیر را پیش بینی و مصوب کنند. شایسته است که برنامه های روزِ "جهان شهر" اصفهان با نگاه ملی برگزار شود. ساخت و سازهای بلند و زمخت آفت "نصف جهان" است.

سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد گذشته اثری جز تورم فزاینده و فشار بیشتر به مردم ندارد. اقتصاد کشور باید به مسیر صحیح بازگردد و فشار به مردم خصوصا اقشار ضعیف‌تر جبران شود. دولت باید مصمم به اصلاح نظام اقتصادی کشور از اقتصاد رانتی به اقتصاد مردمی و عدالت محور باشد. به قول والتر بنیامین؛ شاید خوبی نداشتن امید این است که انسان هیچگاه ناامید نمی شود .

در نئولیبرالترین کشورهای دنیا هم دولتها در حوزه هایی مانند آموزش، بهداشت، حمایت از خانواده های پرجمعیت، کهنسالان، افراد از کارافتاده، افراد زیر خط فقر، بیکاران و امثالهم دخالتهایی کرده و تلاش می کنند تا از کیفیت آموزش و سلامت و تامین نیازهای اولیه شهروندان مطمئن شده و از گسترش افسارگسیخته فاصله طبقاتی جلوگیری نمایند. در مقابل در آن کشورها دولت ها سعی می کنند، از حوزه های پولساز و پردرآمدی مانند صنعت [فولاد، خودرو سازی، پتروشیمی ، نفت، انرژی و...] یا حوزه هایی مانند بانکداری، ورزش، هنر و تلویزیون فاصله بگیرند و تا آنجا که می توانند دستِ بخش خصوصی را برای سرمایه گذاری در این حوزه ها باز بگذارند و جز در دریافت مالیات هیچگونه دخالتی در نحوه اداره و عملکرد آنها نداشته باشند.

اما در ایران که دهه هاست شعار اصلیش مبارزه با سرمایه داری و لیبرالیسم است، خصوصی سازی منطقی کاملا برعکس جوامع نئولیبرال دارد و به بهانه مبارزه با ناکارآمدی و رانت، انگشت روی آموزش و بهداشت و نانِ شب آسیب پذیرترین اقشار جامعه می گذارد.

در ایران (برعکس دنیا) دولت علاقه ای به قبول مسوولیت در حوزه های هزینه بری مانند آموزش، واردات واکسن و بهداشت، خدمات اجتماعی- رفاهی و امثالهم ندارد و از هر فرصتی برای واگذاری این حوزه ها به بخش خصوصی دریغ نمی کند.‌ (نمونه های متعدد حمایت سیاست مداران و حاکمان از واگذاری مدارس و دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی و بیمارستان ها به بخش خصوصی حاکی از آن است که دولت علاقه ای به در دست نگه داشتن ارگان هایی که مصرف کننده صِرف بوده و پولی به خزانه واریز نمی کنند، ندارند.)

در مقابل بخش های اقتصادی پول سازی مانند مخابرات، خودرو سازی، فولاد، ذوب آهن، بانک یا حوزه های تبلیغاتی مانند ورزش و تلویزیون [که در تمام کشورهای لیبرال خصوصی است] چیزهایی هستند که دولت ها چهار دست و پا خود را به روی آنها انداخته و با هیچ منطق و استدلالی حاضر به کوچکترین عقب نشینی و واگذاری آنها به بخش خصوصی را ندارند.

این اقتصاد دولتی عجیب و غریب و خاص ایران به چند طریق زمینه رانتخواری و فساد اقتصادی گسترده را ایجاد می کند. اول آنکه به مدیران رانتی با حقوق های نجومی نیاز است. دوم آنکه علت انتخاب اغلب این مدیران نه تخصص بلکه روابط با حاکمان است و به علت عدم کارآیی مشکلات فراوانی ایجاد کرده و باعث ورشکستگی آن صنعت و حرفه می شود. (به مدیران استقلال و پرسپولیس که تفاوت میان توپ و چغندر را نمی دانستند و نمی دانند را به خاطر بیاوریم) و سوم آنکه بستر مناسبی برای رانتخواری و پولشویی و فساد ایجاد می کنند و چهارم آنکه باعث افت بیشتر کیفیت حوزه بهداشت، سلامت و آموزش برای مردم به ویژه اقشار فرودست می شود.

حال دولت به بهانه مبارزه با رانتخواری و مقابله با سوء استفاده از قاچاق به دنبال آزادسازی قیمت نان و ماکارونی و محصولات وابسته به آرد است.

در ظاهر اقدام خوبی است اما دولت چرا قبل از آن به سراغ خصوصی سازی در حوزه هایی که رانتهای بسیار بیشتری از آرد تولید کرده و با معیشت اقشار پایین جامعه هم گره نخورده است، نمی رود؟ مثلا چرا دولت باشگاه استقلال و پرسپولیس را خصوصی نمی کند و پولی که به جیب این باشگاهها می ریزد را به خود مردم نمی دهد تا هر کس که دلش تماشای فوتبال خواست هزینه آن را از جیبش بپردازد؟ چرا صداوسیما را خصوصی نمی کند و پول مردم را به خودشان نمی دهد تا هر کس که دلش برنامه های تلویزیون را خواست برایش هزینه نماید و حق اشتراک پرداخت کند؟ و مهمتر از همه آنها چرا صنعت و شرکتهای دولتی و بانکها را به بخش خصوصی واگذار نمی کند تا از کمی از اخبار اختلاسهای نجومی بکاهد؟ آیا واقعا دولت جز حوزه آرد و گندم و ماکارونی هیچ حوزه رانت زای دیگری نمی شناخت!؟

شهر قشنگ از بودجه دولتی برخوردار است. مولفه ای که در قدرت گرفتن یک رسانه امری انکار ناپذیر است. از چاپیدن مقاله تا حل مساله راهِ درازی ست. شهر قشنگ روز به روز بیشتر گرفتار مسایل انتزاعی می شود و دیگر چندان پیوندی با سیاست، جامعه، مردم و زندگی ندارد. در هر عصری عقاید طبقه حاکم، عقاید حاکم هستند؛ به عبارتی طبقه ای که نیروی مادی حاکم در جامعه است، همزمان نیروی فکری حاكم هم می باشد. طبقه ای که ابزار تولید مادی را در اختیار دارد همزمان کنترل ابزار تولید ذهنی (فکری) را هم در دست دارد. در نتیجه عقاید کسانی را که فاقد ابزار تولید ذهنی هستند، تحت انقیاد خود در می آورند. عقاید حاکم همان نمود ایده آل مناسبات مادی حاکم هستند. مناسبات مادی حاکم جای عقاید را گرفته اند، از این رو این مناسبات باعث حاكم شدن یک طبقه می شوند.

نگرش انتقادی به هر پدیده به واقع ثمره تلاشِ تاریخیِ تفکر برای تامل در نفس و به دست آوردنِ خودآگاهی است. اما نقد درونماندگار و نفیِ متعیّن مستلزم درگیری و تماسِ اندیشه با واقعیتِ انضمامیِ موضوعِ خود است، و همین امر نیز به تفکر خصلتی تاریخی می بخشد. تاریخ در مقام جمعِ اضداد یا جایی که عین و ذهن، روح و جسم، ضرورت و آزادی، سنت و خلاقیت به هم می رسند؛ تنها عرصه ای است که انسان را در تمامیتِ هستیِ انضمامی اش به معرضِ تماشا می گذارد.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس