زنده رودی که دیگر زنده نیست!
فائزه.م - نام رودخانه زاینده رود همراه با نام شهر اصفهان گره خورده است. هزاران سال بود که آب این رودخانه از ارتفاعات زرد کوه بختیاری سرچشمه می گرفت، به طور طبیعی و به واسطه شیب های تند، دره های پرپیچ و خم کوهستانی زاگرس را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت و پس از عبور از شهر و منطقه اصفهان در نهایت به مرداب گاوخونی درجنوب شرقی اصفهان میریخت. زاینده رود همواره پر آب ترین رود ناحیه مرکزی ایران بشمار آمده است. درفلات وسیع ایران، وجود زاینده رود؛ بویژه درمرکز این فلات نعمتی بزرگ محسوب می شود و ازهمین جهت است که نام زاینده رود درتاریخ ادبیات ایران بسیار ذکر شده و شعرا و مردم با ذوق ایران به یاد آن اشعاری گفته و نغمه هایی سروده اند.
گفته می شود با توجه به سختی زمین در بستر و حوالی رودخانه که از جنس سنگ شیست می باشد، آبهای رودخانه که برای آبیاری مزارع و باغات به کار گرفته می شود، دوباره بعد از نفوذ در زیر خاک اراضی، کم و بیش به رودخانه بازمی گردد. به همین جهت نام زاینده رود را به آن اطلاق کرده اند. باتوجه به اهمیت این رود، در کتابهای مختلف قدیمی نظیر " صورة الارض " ابن حوقل و " احسن التقاسیم فی معرفت الاقالیم " مقدسی ( قرن چهارم ) و" المسالک الممالک " ابن خردادبه و بسیاری کتب دیگر، در مورد زاینده رود صحبت شده است.
حالا اما زاینده رود دیگر زنده نیست؛ نه آبی از زیر پلهای آن میگذرد و نه کشاورزان اصفهانی به حقابههای خود میرسند. حقابههایی که گاهی حتی مهریه زنانشان هم میشد.
اما چه شد که زاینده رود به این حال و روز افتاد؟ شاید مرور اتفاقاتی که بر این رودخانه تاریخی و محبوب افتاده، کمی موضوع را شفافتر کند.
همنشینی غم انگیز تابلوی «شنا ممنوع» با رودخانه ای که حالا دیگر نیست
مهمترین معترضان به وضعیت فعلی زایندهرود، اهالی اصفهان هستند. آنها برای اعتراضهای خود یک سند هم دارند. سندی که پیشینهای بیش از 500 سال دارد و یادگار «شیخ بهایی» است.
طومار شیخبهایی برای تقسیم حقابه زایندهرود وقتی نوشته شد که اختلاف قدیمی میان ساکنان حوالی زایندهرود برای چگونگی تقسیم آب بالا گرفته بود. اما شیخ بهایی طومارجنگ و نزاع همیشگی آنها را با تنظیم طومار حقابه زاینده رود در هم پیچید.
همه متهمان یک خشکی از دیروز تا به امروز
باتلاق گاوخونی، حالا چند سالی میشود که چشم بهراه آب زاینده رود مانده است. آبی که تا همین چند سال پیش با گذر از اصفهان، به این باتلاق در شرقی ترین نقطه اصفهان سرازیر میشد و حالا حتی به میانه راه هم نمیرسد.
سال 1333، احداث یک تونل، سرچشمه دعواها بر سر زاینده رود شد. آنطور که «امیرعباس سلطانی» نماینده مردم بروجن در مجلس شورای اسلامی میگوید ریشه بحران کم آبی زایندهرود از همین سال آغاز شده است: «ریشه اول این مشکل در سال 1333 با ساخت تونل نخست کوهرنگ بود که برای 300 میلیون مترمکعب احداث شد. بلافاصله 36 هزار هکتار اراضی جدید اضافه شد در حالیکه این آب در خشکسالی باید 155 میلیون مترمکعب باشد».
بهگفته نماینده مردم بروجن احداث سد زایندهرود و تونل دوم کوهرنگ هم از دیگر دلایل اصلی بحران آب زاینده رود است: «با احداث سد زاینده رود 67 هزار هکتار به اراضی اضافه شده است. احداث تونل دوم کوهرنگ در سال 1364 هم 18 هزار هکتار زمین به محدوده تغذیه کننده از آب زاینده رود اضافه کرده که همین، سبب خشکی آب این رودخانه شده است.»
سال 1377، نام سومین تونل کوهرنگ هم ورد زبانها شد. در سال ۱۳۷۷ سازمان آب منطقهای اصفهان به منظور تامین و انتقال آب به میزان حدود ۲۵۵ میلیون متر مکعب در سال، جهت تامین قسمتی ازکمبود آب منطقه مرکزی ایران برای مصارف شرب، صنعت، کشاورزی و افزایش حجم آب تنظیم شده سد زاینده رود اصفهان با استفاده از سد مخزنی کوهرنگ سه، طراحی و عملیات اجرایی آن را آغاز کرد اما تونل سوم، گرفتار بروکراسیهای اداری شد تا فعلا خبری از آب برای زایندهرود نباشد.
نخستین خشکی زاینده رود در سال 1379 اتفاق افتاد. زمانی که راه آب، به سمت استانهای همسایه اصفهان کج شد و بعد هم سر از یزد درآورد. انتقالی که قرار بود پس از اجرایی شدن سومین تونل کوهرنگ باز شود. اما صبر مدیران کم بود و زاینده رود زودتر از موعد به یزد سرازیر شد.
همان موقع، جرقه اولین اعتراضها شکل گرفت و «کانون تشکل های غیر دولتی زیست محیطی استان اصفهان» در بیانیه ای برای زایندهرود اعلام خطر کرد: «در حال حاضر حیات این رودخانه و کل منطقه تحت تاثیر آن به خطر افتاده است... در صورتی که در موارد مذکور چاره اندیشی به عمل نیاید منطقه به زودی درگیر بحران های اکولوژیکی، اجتماعی، و اقتصادی جدی خواهد شد که برون رفت از آن بسیار مشکل خواهد بود.»
زایندهرود همچنان خشک بود و اعتراضها همچنان ادامه داشت. حتی کار به جایی رسید که سال 1388 در یک اقدام نمادین، یک همایش درباره علل خشکشدن زاینده رود در بستر رودخانه برگزار شد.
در پایان این همایش مردم اصفهان طوماری یک و نیم کیلومتری برای ارسال به رییس جمهور دولت دهم در اعتراض به خشکی زاینده رود امضاء کردند.
شورای عالی آب، مدیریت حوضه های آبریز فلات مرکزی، وزارت نیرو، سازمان محیط زیست از دستگاه های کشوری مربوط به مدیریت آب استان و زاینده رود هستند. شورای عالی آب کشور با حضور وزرای نیرو، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن کشور و رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، یک نفر از اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی و دو نفر از متخصصان بخش کشاورزی به حکم رییس جمهور تشکیل میشود و به ریاست رییس جمهور یا معاون اول رییس جمهور فعالیت می کند. این شورا در رابطه با زاینده رود مصوبه ۹ ماده ای را تصویب کرده است که به گفته برخی کارشناسان می تواند باعث بهبود مدیریت در زاینده رود و استان اصفهان شود اما اراده ای برای انجام این مصوبه وجود نداشته و حتی در دوران مختلف توسط خود دولت هم زیرپا گذاشته شده است. مدیریت حوضه های آبریز فلات مرکزی نیز وظیفه مدیریت آب زاینده رود از ابتدای سرچشمه تا پایان را بر عهده دارد.
وظیفه دیگر نهادهای کشوری نیز در مدیریت آب مصرفی استان اصفهان مشخص است. اما در استان اصفهان هم از طریق نمایندگان استان و استانداری و مدیران استانی در طول دوران مختلف کار شایسته ای در ارتباط با زاینده رود که نقطه عطفی باشد صورت نگرفته تا اصفهان در اینجا هم از احیای حق خود بازبماند.
حمیدرضا فولادگر در جلسه علنی شورای اسلامی شهر اصفهان در مورخ 23 مرداد سال جاری اظهار کرد: : دولت اجازه برداشت 384 میلیون متر مکعب از حوضه آبخیز زاینده رود دارد اما قراردادهای دولت 1291 میلیون متر مکعب است، یعنی در حدود 4 برابر بیش از اجازه قانونی اش.
نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی گفت: در بحث آب استان اصفهان، مطابق با قانون دولت حق تخصیص آب از محل رودخانه زاینده رود و تونل اول را ندارد و این آب متعلق به کشاورزان و مصارف استانی است. سهم دولت در تونل دوم و چشمههای اطراف قرار دارد اما دولت بیشتر از سهم قانونی خود تخصیصات آبی داده است.
فولادگر ادامه داد: مثلا استان چهارمحال بختیاری تمام تخصیص خود را بدون توجه به خشکسالی و میزان آب موجود دریافت میکند. اما هرچقدر باقی بماند به استانهای دیگر میدهند. این مطمئنا بحق نیست. یزد از 96 میلیون متر مکعب در حال حاضر 60 میلیون دریافت میکند و به استان اصفهان ته مانده میرسد.
و اینک باید منتظر ماند و دید ماجرای دنبالهدار زایندهرود به کجا کشیده میشود؟ آیا زایندهرود دوباره به وصال گاوخونی میرسد؟ آیا سی و سه پل و خواجو دوباره رنگ آب را خواهند دید؟ آیا طومار حقبههای شیخبهایی دوباره مرجع تقسیم آب قرار خواهد گرفت؟ گذشت زمان و تدبیر مدیران، پاسخ این پرسشها را خواهد داد.