• يكشنبه 30 ارديبهشت 1403
  • الأحد 12 ذو القعدة 1445
  • Sunday 19 May 2024
×

پیام

Failed loading XML...

اجتماعی

سیمای سالمندی

   10 دی 1398  861

کیاست – وحید ریحانی - واقعیت این است که بیشتر مشکلات انسان ها، خانواده ها، اجتماع و ملت ها به گونه ای ناشی از کمیت ساکنان سیاره زمین است. مالتوس و کینز از جمله متفکرانی اند که دارای نگاه منفی نسبت به موضوع رشد جمعیت هستند. از نظر مالتوس، رشد جمعیت و تمرکز سرمایه از طریق قانون بازدهی نزولی، رشد اقتصادی را مختل خواهد کرد. مالتوس در نظریات خویش به صراحت موافق جلوگیری از رشد جمعیت است. او باور داشت، جهت دستیابی به رشد اقتصادی، پیشرفت و ترقی، بایستی از طریق قانون، رشد جمعیت را به تاخیر انداخت. به نظر مالتوس گرایش مردم به داشتن فرزند، ناگزیر موجب محدودیت عرضه مواد غذایی، کاهش دسترسی به منابع طبیعی و در نهایت کاهش سطح رفاه قابل دسترس برای مردم می شود. رشد جمعیت یکی از محرک های لازم برای افزایش ثروت است زیرا جمعیت مهمترین منبع مصرف است و همیشه تقاضا را برای افزایش تولید برقرار می سازد و طبیعی است که افزایش تقاضا افزایش عرضه را به همراه خواهد داشت. در حال حاضر تنظیم خانواده، جزو بهداشت باروری و بهداشت باروری، از مفاهیم حقوق بشری محسوب می شود. معمولا ایجاد جنبه حقوق بشری برای انگاره ای خاص، آن را به یک دغدغه جهانی و ملی تبدیل می کند. در سال های اخیر بحث کنترل جمعیت از طریق  «تنظیم خانواده» اهمیت ویژه ای یافته است. از سال 1355 تا 1375 جمعیت ایران به دو برابر افزایش یافت. طی دهه 60 تا دهه 70 شمسی جمعیت ایران سیر صعودی به صورت جهشی را طی کرد. در سال 1375 جمعیت ایران حدود 60 میلیون نفر گزارش شد. از نظر جمعیت شناسان 20 سال گذشته دوره انفجار جمعیت جوان در کشور است. مشکلات فراروی کشور در بخش آموزش، بهداشت و مسکن که خود جزو موانع مهم توسعه به حساب می آیند، واقعیاتی هستند که در هر برهه ای از زمان نمی توان از کنارشان به راحتی گذشت. در عین حال به نظر می رسد که اکنون «تنظیم خانواده» به یک ارزش فرهنگی بدون رقیب بدل شده و هر گونه گفتگو راجع به آن، یک تابو تلقی می شود. در صورتی که این موضوع با توجه به تاثیرات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی گسترده اش از جمله موضوعاتی است که باید به صورتی سیال و دایمی مورد بحث اندیشمندان قرار بگیرد و کاملا روزآمد شود. هدف از این نوشتار نفی یا اثبات ضرورت فعلی و مقطعی برنامه های کنترل جمعیت و تنظیم خانواده نیست؛ بلکه ایجاد پرسش های نوین در این باره و شفاف سازی ابعاد مختلف بحث مزبور است. چرا که پیش بینی های جمعیت شناختی، مبنای مهم جهت گیری برنامه ریزی های توسعه اقتصادی و اجتماعی است. اجزای این پیش بینی ها دایما مورد استفاده سازمان های دولتی و غیر دولتی قرار می گیرد. پس نمی توان نسبت به تلاش هایی که در این شاخه علمی صورت می گیرد، بی تفاوت بود. سیاست جمعیتی مجموعه اصول، تدابیر و تصمیمات مدون جمعیتی است که از سوی دولت ها اتخاذ می شود و حدود فعالیت های دولت را در رابطه با مسایل جمعیتی و یا اموری که نتایج جمعیتی را به دنبال دارند تعیین می کند. در گذشته این سیاست ها به تنظیم مقرراتی جهت افزایش یا کاهش جمعیت محدود بود ولی در حال حاضر توجه به مفهوم محوری توسعه پایدار، باعث شده است سیاستگذاران تاثیرات عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اپیدمیولوژیک را در تدوین سیاست های جمعیتی مورد توجه ویژه قرار دهند.

 توسعه پایدار به عنوان مدیریت بهره برداری مناسب و معقول از منابع به گونه ای که ضمن بر طرف کردن نیازهای نسل کنونی، نیازهای نسل آینده نیز در نظر گرفته شود، تعریف می شود. تاکنون مطالعات زیادی برای شناخت تاثیر توسعه بر جمعیت و تاثیر جمعیت بر توسعه پایدار صورت گرفته است. اغلب صاحبنظران معتقد هستند تاثیرات توسعه بر جمعیت در مراحل مختلف چرخه جمعیتی متفاوت است‌‌؛ به طوری که در مراحل ابتدایی توسعه، رشد جمعیت محرک توسعه است ولی با ارتقاء شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی، جامعه پذیرای سطح پایین تری از زاد و ولد می گردد، رشد جمعیت کاهش می یابد و در نتیجه سرعت توسعه کاهش می یابد. صاحبنظران معتقدند از یک سوی، مهمترین عاملی که می تواند سطح باروری را کاهش دهد، توسعه اقتصادی و اجتماعی است و از سوی دیگر، کاهش نامتعادل حجم جمعیت و نیز سالمندی جمعیت، از مهمترین عوامل موثر بر توقف توسعه اجتماعی اقتصادی است. به همین دلیل اندیشه حد مطلوب یا متناسب جمعیت از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مختلف بوده است. جمعیت متناسب، جمعیتی است که به بهترین وجه، رسیدن به هدف یا هدف های خاصی را ممکن می سازد. این اهداف برای تمام جوامع یکسان نیستند؛ هر چند آرمان همه مردم جهان خوشبختی است. این اهداف می توانند شامل رفاه و بهزیستی انسان ها، ازدیاد ثروت جامعه، انتشار ایدئولوژی و فرهنگ، اشتغال همه افراد در سن کار، طول عمر و سلامتی بیشتر و تعادل خانوادگی باشند.

به طور کلی باید تناسبی میان جمعیت و اقتصاد یک جامعه برقرار شود که از همه منابع موجود به بهترین وجه استفاده به عمل آید تا مطلوب ترین نتیجه حاصل گردد، اما با توجه به اینکه امکانات طبیعی و اقتصادی کشورها متفاوت می‌باشد، بنابراین حد متناسب جمعیت از کشوری به کشور دیگر متفاوت خواهد بود. همینطور اگر جمعیتی در شرایط امروز با تعداد و توزیع خاص آن متناسب تلقی شود، ممکن است در زمان و شرایط دیگر، متناسب نباشد و مستلزم تغییر و تطبیق گردد که این را نظریه پویایی حد متناسب جمعیت تعریف می کنند. در حال حاضر حدود 10 درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل می دهند. سالخوردگی جمعیت یک فرایند شناخته شده به عنوان پیامد « انتقال جمعیت شناختی» است که در آن باروری و مرگ و میر از سطوح بالا به سطوح پایین کاهش پیدا می کند. مهم ترین عوامل موثر بر سالخورده شدن جمعیت، کاهش مرگ و میر، خصوصا مرگ و میر نوزادان و کودکان و کاهش اساسی و مستمر باروری و به تبع آن کاهش رشد جمعیت است که باعث تغییرات اساسی در ساختار سنی جمعیت اکثر جوامع از جمله ایران شده است. بر اساس یک شاخص جمعیتی معمولا اگر بیش از 12 درصد کل جمعیت یک کشور، در سنین 60 سال و بالاتر یا بیش از 10 درصد کل جمعیت، در سنین 65 سال و بالاتر باشد جمعیت سالخورده تلقی می شود. در آغاز قرن بیست و یکم، قرنی که در آن شاخص امید زندگی در بدو تولد برای جهانیان از مرز 66 سال عبور کرده است، هر سال 1.2 درصد به جمعیت جهان افزوده می شود، ولی این افزایش برای جمعیت 65 سال و بالاتر 2.5 درصد است. این فاصله ترکیب سنی، جمعیت جهان را به سوی سالمند شدن سوق می دهد و پیش بینی می شود که ربع قرن دیگر 2.1 میلیارد نفر (حدود 14 درصد) از ساکنان این کره خاکی را افراد 60 سال و بالاتر تشکیل دهند. کشور ما ایران نیز از این تغییر جمعیتی بی نصیب نبوده است. شاخص های آماری نشان می دهند که روند افزایش جمعیت در فاصله 55 ساله 1395 تا 1450 سهم جمعیت 60 ساله به بالای کشور از 9.3 درصد به 24.5 درصد خواهد رسید. جمعیت شناسان آغاز دوران سالخوردگی را از روی گروه های سنی بزرگ تعیین می کنند. آنان اصطلاحاتی مانند سالمند، سالخورده، مسن و کهنسال و نظایر آن را در مورد کسانی به کار می برند که 60 سال یا بیشتر از سن آنان گذشته باشد. سالخوردگی جمعیت عبارت است  از بر هم خوردن تناسب سنی جمعیت به نحوی که سهم جمعیت جوان از کل جمعیت کاهش می یابد در حالی که سهم جمعیت سالمند رو به افزایش می رود. با وجود این، رشد جمعیت سالمند از افزایش نسبی سهم جمعیت سالمند متمایز و متفاوت است. ممکن است جمعیت سالمند به سرعت رو به افزایش باشد، در حالی که سهم جمعیت سنین مختلف ثابت بماند. بنابراین سالخوردگی از دو مسیر متفاوت به پدیدار شدن سالخوردگی جمعیت منجر می شود. اول وقتی امید زندگی افزایش می یابد و به همین علت انسان ها با شانس بیشتری به سالمندی می رسند و دوم کاهش باروری که بلادرنگ به کاهش جمعیت جوان زیر 15 سال و به تدریج افزایش نسبی جمعیت سنین بالاتر می انجامد. میانه سنی، سنی است که نیمی از جمعیت در کمتر از آن سن و نیمی دیگر در بیشتر از آن سن قرار دارند. میانه سنی جمعیت های طبیعی معمولا بین 15 تا 40 سال در نوسان است. این رقم در جمعیت های جوان نزدیک به 15 و در جمعیت های سالخورده نزدیک به 40 سال است. در بین جمعیت های جوان میانه سنی جمعیت در سطح حداقل بوده و در جمعیت های سالخورده به رقم حداکثر می رسد.

افزایش میانه سنی جمعیت جهان در نیم قرن گذشته از 23.6 سال در سال 1950 میلادی به 27.5 در 2018 میلادی رسیده است (4 سال افزایش) و پیش بینی می شود در 32 سال آینده نیز میانه سنی جمعیت جهان حدود 9 سال افزایش پیدا کند و در سال 2050 میلادی به 36.2 سال برسد. در مقابل نسبت کودکان (0_14 ساله) از 34 درصد در سال 1950 میلادی به 28 درصد در سال 2018 میلادی کاهش پیدا کرده است و پیش بینی می شود در سال 2050 میلادی این نسبت به 21 درصد برسد. آغاز فرایند سالمند شدن جمعیت در مناطق بیشتر توسعه یافته بوده است. در سال 1950 میلادی نسبت کودکان 0_14 ساله در این مناطق 27 درصد و نسبت سالمندان 12 درصد بوده است، اما در سال 2000 میلادی نسبت جمعیت سالمندان فراتر از نسبت کودکان بوده است (19 درصد در مقابل 18 درصد). پیش بینی می شود در سال 2050 میلادی نسبت سالمندان دوبرابر نسبت کودکان شود؛ 33 درصد در مقابل 16 درصد. تا سال 2000 میلادی، فرایند سالمند شدن جمعیت در مناطق کمتر توسعه یافته که در آن ها باروری هنوز نسبتا بالاست، بسیار آهسته بوده است. نسبت کودکان از 38 درصد در سال 1950 میلادی به 33 درصد در سال 2000 میلادی در این مناطق رسید. اگر چه نسبت سالمندان طی همین مدت تنها 2 درصد افزایش یافته است(از 6 درصد به 8 درصد افزایش یافته است.). پیش بینی ها نشان می دهد که در سال 2050 میلادی نسبت سالمندان در مناطق کمتر توسعه یافته به 19 درصد خواهد رسید و نسبت کودکان تا سطح 22 درصد کاهش خواهد یافت. در سطح جهانی، پیش بینی می شود تعداد سالمندان از 606 میلیون نفر در سال 2000 میلادی، به 2 میلیارد نفر در سال 2050 میلادی افزایش پیدا کند. در مقایسه با فرایند آهسته سالمند شدن جمعیت در مناطق بیشتر توسعه یافته در زمان کوتاه تری اتفاق می افتد و همچنین شمار بیشتری از جمعیت را نیز فرا می گیرند. در ایران نیز با ظاهر شدن آثار کنترل جمعیت از سال 1370 به بعد به تدریج از نسبت افراد کمتر از 15 سال کاسته و بر نسبت افراد میانسال (15 تا 64 سال) افزوده شده است. استمرار این وضع در آینده می تواند ترکیب سنی جمعیت را به سوی سالخوردگی سوق دهد. پیش بینی های جمعیتی در ایران نشان می دهد که جمعیت کشور در سال 2030 میلادی به 110 میلیون نفر و جمعیت 60 ساله به بالا به حدود 27 میلیون نفر برسد. طبق همین برآورد متوسط درصد رشد سالانه جمعیت ایران طی سال های 1430_1395 حدود 0.9 درصد خواهد بود در صورتی که متوسط رشد سالانه جمعیت 60 ساله به بالا بالغ بر 3.7 درصد می باشد. در نتیجه درصد جمعیت 60 ساله به بالا در کشور از رقم 9.3 درصد در سال 1395 به حدود 25 درصد در سال 1430 خواهد رسید. بر این اساس یک چهارم از جمعیت کشور سالخورده خواهند بود.

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

خبر خوان

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس