افراد بدپوشش و بدحجاب در حقيقت نقش «تخريپچي فرهنگي» را برعهده دارند و با هنجارشکني اجتماعي، زمينهي استقرار استعمار فرهنگي را فراهم ميآورند.
مخربترين سلاح دشمن
دشمنان اسلام در طول تاريخ براي سيطره پيدا کردن بر جوامع اسلامي از ابزارهاي گوناگون همچون ابزارهاي نظامي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي استفاده کردهاند که در اين ميان، بدحجابي و به دنبال آن ترويج و گسترش فساد و فحشا، يکي از خطرناکترين سلاحهاي دشمن به شمار ميآيد؛ سلاحي که برخلاف سلاحهاي متعارف، روح و جان انسان را هدف قرار داده و او را از درون متلاشي ميسازد. «مستر همفر» جاسوس انگليس در کشورهاي اسلامي، در خاطرات خود مينويسد: «بايد زنان مسلمان را فريب داد و از زير چادر و عبا بيرون کشيد... پس از آن که زنان را از چادر و عبا بيرون آورديم، بايد جوانان را تحريک کنيم که دنبال آنها بيفتند تا در ميان مسلمانان فساد رواج يابد.»
سلاح فساد و فحشا که با کمترين هزينه، گسترهترين تخريبها را به دنبال دارد، ظاهراً توفيقات فراواني را براي غرب در پي داشته است. بطور مثال بدحجابي زمينهساز شکست اندلس است. مسلمانان در اندلس قديم يا اسپانياي امروزي، هشتصد سال حکومت کردند و تمدن بزرگ اسلامي را در اروپا پايهريزي کردند، تمدني که سرآغاز تحول عظيم علمي و صنعتي گرديد. به عنوان مثال در شهر «قرطبه» هفتاد کتابخانه وجود داشت که 400/00نسخه کتاب داشت. دانشگاه «قرطبه» هم در سراسر اروپا مشهور بود. (فيليپ خوري، 1380، 672)
مسلمانان اسپانيا با وجود اين همه دستاوردها و افتخارات، در عرصهي جهاد اصغر و عمليات نظامي، بسيار خوش درخشيدند و همواره پيروز ميدان بودند؛ اما در عرصهي جهاد اکبر و مبارزه با نفس، تاب مقاومت را از دست دادند. استاد مطهري در اين زمينه ميگويد: «مسيحيت چگونه بر آن جا غلبه کرد؟ نقشه کشيد و دو مساله را در آن جا رايج کرد: يکي مسالهي بيحجابي و ديگر مسالهي مشروبخوري... دستور دادند دختران بسيار زيباي مسيحي به بهترين وجه آرايش کنند و در خيابانها گردش و رفت و آمد نمايند و در روابط با مردان، آزاد باشند.» (مطهري، 1382، 262)
همچنين دشمنان اسلام براي سيطره پيدا کردن بر الجزاير نيز از هجمهي بدحجابي استفاده کردند. «اولين اقدام ضدفرهنگي که فرانسه در الجزاير صورت داد، تلاش براي از بين بردن حجاب بود و در اين کار موفق شد و هرچه بدن زن الجزايري را بيشتر عريان کرد، چنگال استعمال بيشتر به حلقوم الجزاير فرو رفت.» (مهديزاده، 1386، 140 )
زمينهساز استعمار فرهنگي
رهايي از استعمار و سلطهي ديگران و دستيابي به استقلال يکي از مهمترين خواستههاي يک ملت بهشمار ميآيد. حفاظت و حراست از استقلال فرهنگي، يکي از مهمترين وظايف افراد جامعه ميباشد؛ همان فرهنگي که نسل به نسل به آنان رسيده است. بهترين راه دستيابي به اين مهم، توجه به نمادهاي فرهنگي است که در اين ميان پوششِ مناسب يکي از مهمترين نمادهاي فرهنگي جامعه اسلامي محسوب ميشود.
مسلمانان با استفاده از پوشش متناسب با ارزشهاي حاکم بر جامعهي اسلامي، استقلال فرهنگي کشورشان را بيمه ميکنند و در حقيقت با لباس خود، مليت و گرايش ديني خود را به جهانيان اعلام ميکنند و بدين سان زمينهي اعتلا و پيشرفت فرهنگ غنيشان را فراهم ميسازند.
«وقتي يک خارجي و غريبه وارد محيطي ميشود، نخستين علامتي که او را ميشناساند همان لباس اوست و گويي انسانها با لباس خود با يکديگر صحبت ميکنند و هر کس به زبان لباس خويش، خود را معرفي مينمايد که من کيستم؟ از کجا آمدهام؟ و به چه دنيا و فرهنگي تعلق دارم.» (عادل،1376، 8) افراد بدحجاب در حقيقت نقش «تخريپچي فرهنگي» را برعهده دارند و با هنجارشکني اجتماعي، زمينهي استقرار استعمار فرهنگي را فراهم ميآورند.
منابع:
-عادل، حداد، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، تهران، سروش، 1376
- فيليپ خوري حتي، تاريخ غرب، ترجمهي ابوالقاسم پاينده، علمي و فرهنگي، 1380
- مجلسي، بحار الانوار، اسلاميه، بي تا.
- مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، صدرا، 1387
- مهدي زاده، حسين، پرسمان حجاب، صهباي يقين، 1386
سرهنگ جهانگير كريمي – معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان اصفهان