• سه شنبه 25 ارديبهشت 1403
  • الثلاثاء 7 ذو القعدة 1445
  • Tuesday 14 May 2024
اجتماعی

سال برزخی

   08 فروردين 1399  747

کیاست - مهدی محمدی- احتمال دارد وقتی این مطلب را می خوانید، تلویزیون منزل هم روبروتان روشن است و نسخه چاپی هفته نامه را دست گرفته اید، شاید هم در محل کار یا مغازه تان، کلافه از کاسبی خراب شب عید، روی گوشی هوشمند یا صفحه لپ تاب مشغول خواندن نسخه الکترونیک کیاست هستید، همزمان آمار فوتی ها و مبتلاهای کرونا را چک می کنید و حواستان هست که دست به چشم و صورتتان نکشید و مواظب عطسه های همکار، همراه، همسر یا فرزندتان هم هستید، اگر توصیه های بهداشتی متخصصان را جدی گرفته اید که خوش بحالتان و گرنه بهتر است حواستان را بیشتر جمع و اوقات دیگران را ناخوش نکنید.

ممکن است از خودتان سووال کنید که چرا این طور شد، بعد هم بگویید عجب سالی بود 98 و مبهوت از سرعت حوادث، لب به شِکوه از زمین و زمان بگشایید، آن هم در حالی که در چنبره وحشت بزرگنمایی شده از کرونا به سر می برید و بعد از یک سال پرماجرا منتظر گذشتن ایام هِجر و امیدواری به سخت جانی خود باشید.

اگر فکر می کنید این تنها نسل من و شماست که چنین سالی را به مصداق "سپلشت آید" از سر گذرانده، خبر امیدوار کننده این است که بارها و بارها پیش از این، ناپایداری شرایط، گریبان سرزمین ایران را گرفته و ضرب المثل های عامیانه بسیاری، طعنه زن یا هشدار دهنده، راوی تکرار تاریخ می شوند، طغیان های پی در پی دجله و فرات در زمان خسرو پرویز، طاعون به قرن چهارم هجری، قحطی عهد ناصری، سال های وبایی و هزاران گرفتاری و هزاران بحران کوچک و بزرگ که نتیجه شرایط اقلیمی یا دخالت های نظامی داخلی خارجی بوده اند! اما آیا تاریخ است که تکرار می شود یا علت این همپوشانی و شباهت ها را باید در جای دیگر جستجو کرد؟ برای پاسخ می توان دوباره سال 98 را مرور کرد و از خلال آن تا حدی به پاسخ نزدیک شد.

تمنای باران؛ سیل آمد

سیل میراث پارینه برای 98 بود، از گلستان تا خوزستان، لرستان، بوشهر و هر جای دیگر کشور که کمتر نقطه ای را بی نصیب گذاشت، دولت، نیروهای نظامی، گروه های جهادی، نهادهای عمومی و تشکل های غیر دولتی در کنار جمعیت های خودجوش درگیر خسارات ناشی از افزایش بی سابقه بارندگی هایی شدند که همچون بغضی فروخفته از چندین سال خشکسالی، به یکباره بر سر مردم آوار شد، اگرچه سدها پر شدند اما خانمان های بسیاری به دست تطاول سیلاب سپرده شدند، صحنه هایی پاد آخرالزمانی از سیل شیراز یا طغیان کارون که ترکیبی تلخ از طنزواره باران خواهی و سیل آمدگی را به یاد مخاطبش می آورد، اینها همه در حالی اتفاق می افتاد که جنگ لفظی شدیدی بین نهادهای مسوول پیش بینی و مدیریت بحران بر سر احتمال پیش بینی حجم بارش ها و ناکافی بودن تمهیدات ایمنی برای کاهش خسارات آن در گرفته بود.

هنوز هم برآورد دقیقی از میزان خسارات آنی و میان مدت سیل برزخی 97 و 98 در دست نیست، خانه های بسیاری با گل و لای بازمانده از روزهای سیلابی آذین شده اند و زیرساخت های انتقال برق، جمع آوری فاضلاب، جاده، آموزش با عملکرد مطلوبشان فاصله دارند، امروز کمتر کسی از سرنوشت وام های بلاعوض دولتی یا وضعیت اجاره نشین های خانه خراب سخن می گوید، پر شدن سدها نیز زبان شاکیان طرفدار محیط زیست را الکن کرده و توصیه های مشفقانه برای کاهش مصرف آب و بهینه کردن استفاده از آن، خریدار چندانی ندارد.

اما در این بین هرج و مرج نهادی بیش از هر چیزی نشان داد که زیرساخت های حیاتی کشور تا چه حد می توانند در برابر حوادث دور از انتظار، آسیب پذیر باشند، استانداری که قدرت تصمیم گیری برای رها سازی آب را در خود ندید یا مدیری که تعطیلات سال نوی خود را فدای مسوولیتش به وقت بحران نکرد، کمک های مردمی که در غیاب فعالیت موثر ان جی او ها، دچار توزیع نامناسب شدند یا تداخل های ناخواسته تصیم سازان در وقت عمل که پرسش بسیاری را در برابر تصمیم گیران قرار داد، پرسش هایی از جنس مسوولیت و دامنه آن!

آسیب های سیل برزخی نشان داد که دست اندازی به محیط زیست، قطع درختان، ساخت و ساز در مسیر سیلاب یا سدسازی های غیر اصولی می تواند چه حاصلی به بار بیاورد، حاصلی که مثل یک فیلم وحشتناک بعد شام جمعه شب با تماشاگری در خواب نمایش داده شد. حالا اگر خواننده عزیز در وجود مشکلات عظیم مدیریتی و عقب بودگی آن به وقت بحران شکی دارد، بهتر است خواندن را ادامه دهد، چون سالی که نکوست از بهارش پیداست.

فرجام فصل پرستو

هفته اول خرداد 98 در حالی به پایان رسید که آخرین صفحه از داستان نجفی نوشته می شد، مدیری که جوانی به ناز مدیریت باخته بود و در دامی خودساخته گرفتار شد و نوک کوه یخ مشکلات مدیران محصور در چنبره راننده، محافظ و مستخدم با عیان شدن زوایای نادیده دلباختگی های پیرانه سرها از دریای به ظاهر آرام مردان کت و شلواری پشتِ میزنشین بیرون زد، شوک حاصل از داستان که هنوز بسیاری مدعی ناگفته ماندن بخش های زیادی از آن هستند،کماکان ادامه دارد و واژگان پرستو همچون کابوسی از پرندگان خشمگین هیچکاک بر فراز زندگی های پوشیده در حصار ویلاهای لواسان یا مانند آن به پرواز خود ادامه می دهند، اگرچه شاید بخش هایی از جامعه، نجفی و سرگذشت او را چون تک فریمی ادیت نشده از روزگار مدیران ساکت و آرام می پندارند اما حافظه مشترک جامعه، پرسش ها و ایضا پاسخ های واگویه نشده خود را دارد، اگرچه آنها را به زبان نمی آورد اما نوعی بی اعتمادی و بدگمانی که با قصه حقوق های نجومی، بال و پر داده شد، دوباره با رو شدن نوعی دیگر از پنهان کاری یک مدیر و ویرانی عمارت وقار او، به حرکت خزنده خود در ناخودآگاه جامعه ادامه داده و همانطور که خواهید خواند، بنای ایستادن ندارد.

پرسش بزرگ آبان ماه، این چه کاری بود؟

همچنان که دشمنی ایالات متحده و تحریم های آن، ابعاد تازه تری می یافت، گره گشایی هایی بانک مرکزی و کاهش تقاظای موثر در بازار، قیمت ارز را به ثباتی نسبی رسانده بود، در چند نوبت هم، وزیر نفت و رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی(نوبخت) اعلام کردند که افزایش قیمت بنزین منتفی است، اما آخرین جمعه شب آبان 98، به یکباره با بنزین سه هزار تومانی ملتهب شد، فردای آن جمعه شب، روی دی ماه 96 را کم کرد، اعتراض، اغتشاش و هر نامی که دلتان بخواهد، در بسیاری نقاط کشور شروع شد، جاهایی که کسی به مخیله اش هم خطور نمی کرد، انگار این افزایش قیمت ناگهانی که با تصویب شورای سران قوا صورت گرفته بود، خستگان از شرایط اقتصادی ناپایدار را بدجور آزار داده بود، کنش های اعتراضی تندتر و طبعا عکس العمل ها در مقابل آن هم شدیدتر شد، مجلس هیچ تصمیم گیری رسمی از خود نشان نداد و صدای معترضان در مقابل دود و آتش حوادث به محاق رفت و حالا این پرسش مدام تکرار می شود که چرا دولت اینگونه همه سرمایه اجتماعی خود را به خطر انداخت، آیا نمی توانست قیمت را افزایش ندهد و چرا پیش از آن تکذیب کرد؟ و به راستی اگر قرار است همه عایدات ناشی آن در قالب یارانه معیشتی به مردم پرداخت شود، چه کاری بود؟

وقایع آبان 98 نشان داد که دولت گویا در مورد افزایش قیمت ها، به گفتگو با جامعه اعتماد نداشته و تبعات واقعی این افزایش قیمت در کوچک شدن سفره معیشت مردم را نادیده انگاشته و هنوز نتواسته نسبت درستی بین مسوولیت های اقتصادی دولت مداخله گر و بازار آسب پذیرِ تولید و خدمات برقرار کند، او از واکنش های جامعه اطمینان ندارد و توانایی اتخاذ و اجرای هیچ تصمیم بزرگی برای گریز از اقتصاد دولتی بدون چاق شدن خصولتی ها را ندارد در ضمن اینکه راهی هم برای خلاص شدن از شر تحریم ها پیش روی خود نمی بیند. حالا اگر فکر می کنید سریال 98 تا همینجا به اندازه کافی نفس گیر بوده، بهتر است منتظر زمستان باشید.

جنایت شبانه در بغداد

وقتی قرار بود اینجا در ایران من و شما سرمان روی بالش باشد، آمریکا یکی از بزرگترین جنایت های خود را انجام داد، محبوب ترین نظامی ایرانی، قهرمان مبارزه تروریسم و شکننده بیرق های سیاه داعش، در یک ماموریت دیپلماتیک به شهادت رسید، موجی از خشم ملی، ایران را در برگرفت و وحدت بی سابقه ای حول محور شهادت سردار بی حاشیه شکل گرفت، اولین ضربه انتقام ایران، کور شدن چشم شیر آمریکایی بود، ولی در همین بین سقوط هواپیمای اوکراینی در جریان خطای پدافندی، اوضاع را پیچیده تر کرد.

در مورد این پرواز و علل مورد هدف گرفتن آن، گفته و شنیده بسیار است اما تاخیر در اطلاع رسانی اصل حادثه، بخش هایی از جامعه را خشمگین کرد، همان هایی که در آبان ماه، دلایل خوبی برای همراهی نکردن با حوادث آن روزها را نداشتند، این بار در بستر فضای مجازی و حتی واقعی، اعتراض خود را نشان دادند.

اگرچه تبعات امنیتی این اقدام آمریکا و تغییرات احتمالی در آرایش نیروها در منطقه کاملا روشن نیست، اما بازی کثیف آمریکایی با استفاده از تحریم، فشار و تروریسم ادامه دارد و با مرگ مغزی برجام، باید منتظر ماند که سال 99 آبستن چیست.

مهمانی از شرق؛ کرونا زدگی مثل وبازدگی

دستکش و ماسک دارید؟ جدیدا برای خرید الکل و مواد ضدعفونی کننده بیرون رفته اید؟ چقدر از شایعات پیرامون آمر درگشذشتگان از کرونا را باور دارید، جدای از این پرسش ها، بگوید اصل حالتان چطور است؟ چرخ کار و کاسبی تان می چرخد و سووال هایی از این دست! کرونا آمده، قرار هم نیست به این زودی ها برود، انگار قرار است مثل بسیاری ویروس ها خوش نشین شود، هر چند مجلسیان را خانه نشین کرده و بودجه 99 را در وضعیت شبیه اضطرار به نظر کمیسیون تلفیق وابسته کرده اما در دیگر سوی ماجرا، این ویروس، نشانه های بسیاری از ضعف تصمیم گیری مدیریت بحران را دوباره نشان داده است.

شایعات پیرامون ادامه پروازهای یک شرکت هواپیمایی به چین، کمبود یا گران شدن لوازم بهداشتی، ماسک و دستکش نشان داد که جامعه با بحران های زیرپوستی فراوانی دیگری مواجه است و هر اتفاق یا حادثه ای می تواند مهملی برای سودجویی باشد، می توان اشخاصی را مشاهده کرد که دل در گرو طب سنتی و مشابه آن نهاده اند و از پذیرفتن توصیه های ایمنی سرباز می زنند.

درصد بالایی از فوتی ها در این روزها، کادر پزشکی، پرستاری و خدمات بهداشتی هستند و بسیاری از آنها شاکی نحوه توزیع اقلام، با سختی بسیار، انجام وظیفه می کنند، با این همه بی اعتمادی مزمن جامعه باعث شده تا بازار شایعات داغ شود، تاخیر در ایجاد                                                                                                    محدودیت سفر به شهرایی همچون قم و ضعف سیستم بهداشتی کشور در مقابل بحران های همه گیر نشان داد که تکیه بر درمان به جای پیشگیری، تا چه حد می تواند برای کشور خطرناک باشد.

امروز که شما این مطلب را می خوانید، قیمت نفت کاهش بی سابقه ای یافته، خریدار اصلی نفت ما، خودش گرفتار جنگ با کرونا شده و هنوز به خاطر نوستالژی در پیش بودن سال نو، به نوعی تنشان داغ است، اما پساکرونا در راه است، کسب وکارهای صدمه دیده، برندهای از دست رفته و محیط زیستی آلوده تر از پیش با پلاستیک بیشتر، کم شدن تحرک مردم و خطرات ناشی از افزایش وزن خانه نشین ها و البته سرنوشت نامعلوم بازار گردشگری!

آیا همه اینها کافی نیست؟ کافی نیست که سبک مدیریت هیاتی و بحران زده در کشور به فکر درمان خود باشد؟ آیا قرار هست از تجربیات دیگر ملت ها در حرکت به سوی توسعه درس گرفته شود یا نه، طبیعت و اقتصاد باید چگونه ثابت کنند که در برابر مداخله، واکنش نشان می دهند و بالاتر از همه چرا اعتماد به خود، جامعه، و ملت صدمه دیده است، چرا اینگونه شد؟

نظر دادن

تمام اطلاعات علامت گذاری شده با * را وارد نمایید. کدهای HTML مجاز نمی باشد.

آخرین مطالب

  • یادداشت
  • گفتگو

پربازدیدترین اخبار

  • کل اخبار
  • اجتماعی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی

به ما اطمینان کنید

چون بر این رواق پنداری در خور عرضه شود و گونه ای سخن به میان آید که همه را نیک آید، پس بایستی آن عرضه را ثواب گرفت و چون محتسب بر احوال خود باشی، چراغ هدایت برگرفته ای و بدان راه ها که نا امن است، توانی گذر کردن. پس ابتدایی را محتسب و انتهایی را محتسب و همه و همه چون حساب کار خود گیرند، فعل نیک به انجام رسد، که حق نیز نیک بر احوال واقف است.

ما را دنبال کنید

اوقات شرعی

اذان صبح
طلوع خورشید
اذان ظهر
غروب خورشید
اذان مغرب

اطلاعات تماس